نیست یکشب که سر شکم گل بستر نشود
تا در پیرهنم رشته گوهر نشود
مدعی گر طرف ما نشود صرفه اوست
زشت آن به که بآئینه برابر نشود
خشکی بخت فرومایه طلسمی بسته است
کابم از سر گذرد لیک لبم تر نشود
بسکه از گردش این چرخ بتنگ آمده ام
در خمارم هوس گردش ساغر نشود
سفله از قرب بزرگان نکند کسب شرف
رشته پر قیمت از آمیزش گوهر نشود
ستم ظاهر او لطف نهانی دارد
صید را می کشد آنشوخ که لاغر نشود
با اسیران وفا دلبر بدخوی کلیم
نکند صلح که تا جنگ مکرر نشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساساتی عمیق و درونی است. شاعر به وضعیت بدی اشاره دارد که در آن آرزوها و امیدها برآورده نمیشوند. او میگوید که حتی با وجود تلاشها، چرخ زمان به نفع او نمیچرخد و در دوراهیهای زندگی، در شرایط سختی قرار دارد. به نظر میرسد که او رنج برده و از بیوفاییها و ناعدالتیها سخن میگوید. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که سعادت و شرف از نزدیکی و ارتباط با افراد بزرگ به دست نمیآید و گاهی ظاهر امور میتواند فریبنده باشد.
هوش مصنوعی: هیچ شبی نیست که سرآغاز لذت و شادی نباشد، تا اینکه در پیراهن من دانههای با ارزش و زیبا پیدا نشود.
هوش مصنوعی: اگر مدعی به سمت ما نیاید، این کارش به زیان خودش است. بهتر است که او خودش را با حقیقت مواجه کند و در آینه خودش را ببیند.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به احساس محدودیت و ناکامی در زندگی اشاره میکند. او میگوید که عدم موفقیت و خوششانسی مانند طلسمی بر زندگیاش تأثیر گذاشته است، هرچند که تلاشهایش ادامه دارد، اما احساس میکند که این ناکامیها مانع از ابراز شادی و رضایت در درونش میشود.
هوش مصنوعی: به خاطر چرخ و فلک زندگی و مشکلات آن، به شدت خسته و کلافهام، اما هنوز آرزوی نوشیدن از جام را دارم و این آرزو از سرم نمیگذرد.
هوش مصنوعی: انسانهای پست نمیتوانند با نزدیکی به بزرگان مقام و منزلت کسب کنند. یک رشته ارزشمند و گرانبها از ترکیب گوهری با ارزش به وجود نمیآید.
هوش مصنوعی: ظاهراً او سختگیر است، اما در باطن لطف و مهربانی دارد. آن جوان نازک اندام را به دام میاندازد تا لاغر نشود.
هوش مصنوعی: با اسیران وفادار، دلبر بدخلق به صلح نمیرسد، زیرا تا زمانی که جنگهای مکرر ادامه دارد، گفتگو و آشتی ممکن نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر مرا بخت درین واقعه یاور نشود
چکنم صبر کنم گرچه میسر نشود
صورت حال من از زلف دلاویز بپرس
گر ترا از من دلسوخته باور نشود
شور عشق تو برم تا بقیامت در خاک
[...]
چهره شوخ به یک رنگ مصور نشود
عکس روی تو در آیینه مکرر نشود
چهره تا از عرق شرم و حیا سیراب است
حسن محتاج به پیرایه دیگر نشود
اثر صحبت روشن گهران اکسیرست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.