گنجور

 
۱۲۹۰۱

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در تهنیت عید مولود

 

... دانه یی بی امر آن سرور نروید از زمین

قطره یی بی حکم آن حضرت نبارد از سحاب

مصحف و توره و انجلیل و زبور از قول حق ...

... رهبر پیر و جوان شاهی که گر فرمان دهد

بازگردد پیر را بار دگر عهد شباب

هرکه را برک و نوا بخشد بعمر خویشتن ...

صغیر اصفهانی
 
۱۲۹۰۲

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در منقبت امام‌المتقین حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

 

... خلق عالم گر همی فیض از معادن میبرند

بر معادن فیض بخش و فیض بار است آفتاب

عابد الشمسش همی خواند خدای خویشتن ...

... تا قیامت دور زن پروانه وار است آفتاب

زیر بار عشق او زین گرم سیری در مثل

اشتر بگسسته از مستی مهار است آفتاب ...

... حضرت صابر علی شه آفتاب برج دین

آنکه پیش رأی او بی اعتبار است آفتاب

پیش چشم اهل بینش با وجود طلعتش ...

صغیر اصفهانی
 
۱۲۹۰۳

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - در تهنیت عید مولود مهدی موعود علیه صلوات‌الله الملک المعبود

 

... چشمان نیم خواب تو ماند برخ همی

چون نیم بار نرگس شهلا در آفتاب

این زلف سر کج است بگرد عذار تو ...

... بردی گلاب و شانه چو ای مه بکار زلف

یکباره شد نهفته بمشک تر آفتاب

هرکس که دید ابروی خونریز در رخت ...

صغیر اصفهانی
 
۱۲۹۰۴

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در مدح امیرالمؤمنین امام المتقین حضرت علی علیه‌السلام

 

... معرفت حاصل کن و حق را بچشم دل ببین

ورنه در این بارگه بی معرفت را بار نیست

ذات حق از کفر و از ایمان ما مستغنی است ...

صغیر اصفهانی
 
۱۲۹۰۵

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در مدح سفینه النجات حلال مشکلات امیرالمؤمنین علیه‌السلام

 

... دید دست گره گشای علیست

حمل بار ولایت علوی

کان نه در خورد کس سوای علیست ...

صغیر اصفهانی
 
۱۲۹۰۶

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - در مدح امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام

 

... گریه بر حال یتیم از مهربانی می کند

می کشد بر دوش بار بینوایان را به شب

آنکه روز از پادشاهی سرگرانی می کند ...

صغیر اصفهانی
 
۱۲۹۰۷

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - در مدح شهاب‌الثاقب حضرت مولی‌الموالی علی علیه‌السلام

 

فغان ز عشق که آسان نماید اول بار

چو مدتی گذرد سخت میشود دشوار ...

... سپس طریق وفا را بر او کند مسدود

در جفا بگشاید بروی او یکبار

گهی دهد بکف ترک چشم ز ابر و تیغ ...

... بزخم دل نمک و مشگ گاه گاه او را

بریزد از لب می گون و جعد غالیه بار

ز داغ نقطه خال سیاه خود کندش ...

... کشد ورا ببر و پرده گیرد از عارض

بآب لطف همی شویدش ز چهره غبار

مر آن بلاکش مهجور باز دریابد ...

... همان دو روح مکرم که شد به خم غدیر

فراز دست مشیت ز ایزدی در بار

گرفتشان ز عذار یگانگی پرده ...

صغیر اصفهانی
 
۱۲۹۰۸

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - در مدح مولی‌الموالی حضرت علی علیه‌السلام

 

... فلک گر آتش افروزد دوصد نوبت پرم سوزد

برآرم بار دیگر پر به عشق ساقی کوثر

نه من تنها رهش پویم نه من سرگشته اویم ...

صغیر اصفهانی
 
۱۲۹۰۹

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح ساقی کوثر حیدر صفدر علی (ع)

 

... با خشت تیره اش چه تفاوت توان نهاد

آیینهی که آن بود آلوده غبار

درویش تا بکسوت هستی در است کی ...

... نور بصر سرور دل آرام جان علی

ای جان فدای نام شریفش هزار بار

شاهی که شد پدید چو در خانه خدا ...

صغیر اصفهانی
 
۱۲۹۱۰

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - در تهنیت عید مولود مسعود حضرت رسول اکرم صلی‌الله علیه و آله

 

... بس کاهن و ساحر که از این مرحله بستند

بار سفر خویش بسوی سقر امروز

خواهد صله بسیار صغیر از شه لولاک ...

صغیر اصفهانی
 
۱۲۹۱۱

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - غدیریه در مدح ساقی سلسبیل و مرشد جبرئیل

 

... گر از حوادث دهری ملول ایمن باش

که نیست بار خدا را کسی بملک انباز

هر آنچه بینی حق بین و بس سخن کوتاه ...

صغیر اصفهانی
 
۱۲۹۱۲

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - در مدح ولی سبحانی حضرت علی عمرانی (ع)

 

... جز سرو قامت و گل روی تو تاکنون

سروی بباغ دهر نیاورده بار گل

گر بگذری بدین گل رخسار در چمن ...

... در طرف باغ دوش شنیدم که بلبلی

میگفت بی وفا گل و بی اعتبار گل

تا بر صفای آن بفزاید کنون ردیف ...

صغیر اصفهانی
 
۱۲۹۱۳

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - در نعت حضرت خاتم الانبیاء محمد مصطفی «صلی‌اله علیه و آله»

 

چرا چو ابر نبارد سرشگ از بصرم

که همچو برق گذر کرد عمر از نظرم ...

... بحیرتم که کدام است سایه و ثمرم

زبسکه بار گنه راستی بدوش منست

عجب مبر که شود خم چو بیستون کمرم ...

صغیر اصفهانی
 
۱۲۹۱۴

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - مولودیه در مدح مظهر العجائب علی ابن ابیطالب «علیه السلام»

 

... رفتم خطا این راه را او مظهر است الله را

کی رفته تا آن شاه را گویم دگر بار آمده

در دور گیتی از وفا در هر زمان در هر کجا ...

... بر آستانش رو ز سر وز چشم دل بنما نظر

کز مسکنت چون بوالبشر نوحش به دربار آمده

از نعمت خاص علی در مدح آن شاه ولی ...

... سازد صغیر از جان رقم اوصاف او را دم به دم

کز لطف آن بحر کرم طبعش گهربار آمده

صغیر اصفهانی
 
۱۲۹۱۵

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - مخمس در مدح خواجه قنبر کننده در خیبر علی علیه‌السلام

 

... آثار صنع حضرت پروردگار بین

سرو سهی بجلوه لب جویبار بین

خندان دهان غنچه بدامان خار بین ...

... زن آب می بر آتش اندوه جان گزا

روزی چنین بویژه مبارک که از قضا

عید محمد آمده میلاد مرتضی ...

... دل جای مهر اوست بهر سفله کم سپار

و آنکو جز این بدوش دل خود نهاده بار

بر کار او بخند که حمال گلخن است ...

صغیر اصفهانی
 
۱۲۹۱۶

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۲ - غدیریه ورودیه در ورود مسعود حضرت صابر علیشاه

 

... زین خانه بدان خانه شد آنشمع محافل

حالی شد از آن خانه بدین خانه دگر بار

خوش آمد و آمد غم احباب بپایان ...

... داریم از این همت کم خجلت بسیار

باری شده سیل نعم حضرت باری

اندر حق ما سوختگان ساری و جاری ...

صغیر اصفهانی
 
۱۲۹۱۷

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲۲ - تضمین غزل شیخ سعدی رحمه‌‌الله علیه

 

... کامروز کسی را نه پناهیم و نه پشتیم

از بار گنه خم چو کمان آمده قامت

گشتیم دریغا هدف تیر ملامت ...

صغیر اصفهانی
 
۱۲۹۱۸

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲۷ - تضمین غزل خواجه حافظ علیه‌الرحمه

 

... چو مور بهر خزان دانه ای به خانه بکش

به شکر بار رضای خدا به شانه بکش

عتاب یار پری چهره عاشقانه بکش ...

... نشان درد دو چیز است با یقین نزدیک

چو کهربا رخ زرد و چو موی تن باریک

تو از طبیب مرنج و به خود نظر کن نیک ...

صغیر اصفهانی
 
۱۲۹۱۹

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱

 

... چون قد ما گرش کشی دالست

که قد ما ز بار عشق دوتاست

الغرض نقطه مایه ایجاد ...

... تا بدان یار بی نشان برسی

چون صباره به پا و سر طی کن

تا بکویش کشان کشان برسی ...

... که غلامی ز شاه مردانم

باری از آنچه بایدم دانست

دانم این و جز این نمی دانم ...

صغیر اصفهانی
 
۱۲۹۲۰

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

... آوری از چشم مست نرگس شهلا

بار خدایا تویی که ذکر تو گویند

در همه دیر و حرم کنشت و کلیسا ...

صغیر اصفهانی
 
 
۱
۶۴۴
۶۴۵
۶۴۶
۶۴۷
۶۴۸
۶۵۵