گنجور

 
۱۰۲۱

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۱۸ - بردن عالم‌افروز، قلواد را نزد سام

 

... به آب اندر آمد چو شیر ژیان

یکی موج زد رود را ناگهان

جهانجوی در آب شد ناپدید ...

خواجوی کرمانی
 
۱۰۲۳

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۲۳ - خبردار شدن سام از مرگ پریدخت

 

... کسی کو نمرد و نمیرد خداست

درآ اندرین موج دریای دل

برون آی از ورطه آب و گل ...

خواجوی کرمانی
 
۱۰۲۴

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۴۳ - جنگ کردن سام با سگساریان و کشته شدن کلاب

 

... ببرید و افکند سالار گو

ز خون سگان شد زمین موج زن

شده موج از خون او اوج زن

ز خرگاه خون سر به دریا نهاد ...

خواجوی کرمانی
 
۱۰۲۵

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۵۵ - کشته شدن زرینه بال به دست سام و چگونگی آن

 

... که از تیزیش مرگ خوردی دریغ

چو الماس جانکاه پر موج خون

نهنگی که دریا ازو شد زبون ...

خواجوی کرمانی
 
۱۰۲۶

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۵۷ - رفتن سام به درگاه شدید و چگونگی آن

 

... روان گشت در دم یکی آبگیر

همه بازگشتند از موج زن

سپهبد نهنگی در آن انجمن ...

خواجوی کرمانی
 
۱۰۲۷

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۶۴ - کیفیت شکستن طلسم جمشید شاه را

 

... نهنگی نیارست کردن شتاب

همی موج بر اوج رفته بلند

تن کوه از آن موجه اش پرگزند

بدو گفت شمسه فرودآ یکی ...

خواجوی کرمانی
 
۱۰۲۸

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۷۱ - صفت مهمان کردن شدید، عوج را

 

... که تیره شود روی خورشید و ماه

یکی موج خون سازم اندر زمان

کنم لشکر عادیان را نوان ...

خواجوی کرمانی
 
۱۰۲۹

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۷۷ - رها شدن قلواد و چگونگی او به لشکر شداد

 

... یکی را جهان کرد پیشش سیاه

همه بارگاه موج خون درگرفت

همه خون برون و درون در گرفت ...

خواجوی کرمانی
 
۱۰۳۰

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۸۵ - لشکر کشیدن شداد به میدان و جنگ خرطوس با سام

 

... ز آهن زمانه چو دریا شده

ازو گرد چون موج بالا شده

ستور تکاور چو کشتی دروی ...

... شده جان شیران گریزان ز تن

زمانه همه موج خود در گرفت

زمین چادر خون به سر در گرفت ...

خواجوی کرمانی
 
۱۰۳۱

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۹۸ - گرفتن سام، پهلوانان ابرها و کشتن ایشان را

 

... نتابید با او ز دیوان کسی

همه کوه از خون شد موج زن

فتاده به هر سو تن اهرمن ...

خواجوی کرمانی
 
۱۰۳۲

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۰۴ - لشکر کشیدن فغفور به جنگ سام

 

... ز خون یلان کوه و صحرای چین

به موج اندر آمد چو دریای چین

یکی نامور کرده از بهر نام ...

... زمین شد غبار و برآمد به اوج

جهان گشت موج و برآمد به موج

کمند دلیران زابل زمین ...

خواجوی کرمانی
 
۱۰۳۳

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۱۱ - پایان کتاب خواجو در حالت خود گوید

 

... ز هر نوبهاریش بلبل هزار

زده بحر او موج آب حیات

سوادش همین عین آب حیات ...

خواجوی کرمانی
 
۱۰۳۴

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - فی مدح الصاحب السعید رکن الدین عمید الملک طاب ثراه

 

... بقصر شش در نه نردبان فرو ریزد

چو بحر صبع تو بر اوج چرخ موج زند

گهر بفرق مه و فرقدان فرو ریزد ...

خواجوی کرمانی
 
۱۰۳۵

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - فی مدح الملک الاعظم معز الدنیا و الدین ملک حسین طاب ثراه

 

... چون ابر بر بلندی و چون قطره در نشیب

چون سیل بر سواحل و چون موج در بحار

سوی فراز شیر فلک زو در ارتعاش ...

خواجوی کرمانی
 
۱۰۳۶

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - فی مدح الصاحب السعید شمس الحق و الدین محمود صاین طاب ثراه

 

... خهی زمان و زمین را ز بخشش تو یسار

زمین ز خون عدویت محیط موج افکن

زمان به کین حسودت نهنگ مردم خوار ...

خواجوی کرمانی
 
۱۰۳۷

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - فی مدح الصاحب السعید تاج الدین العراقی و تهنیة بولادة ابنه

 

... شاخ سر سبز وزارت را ببار آمد ثمر

رشته یی لؤلؤ ز بحر طبع موج افکن بر آر

تحفه یی از بهر پای انداز آن حضرت ببر ...

خواجوی کرمانی
 
۱۰۳۸

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - فی مدح الامیر الاعظم الشهریار المنصور مبارز الدنیا و الدین محمد ابن مظفر زید معدلته

 

... شیر شادروان شد از آثار جانها جانور

موج دریاهای خون از بسکه می زد بر فلک

کاسه های چرخ پر خون سران شد سر بسر ...

خواجوی کرمانی
 
۱۰۴۰

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » قصاید » شمارهٔ ۵۶ - فی مدح الصاحب السعید جلال الحق و الدین الخوافی طاب الله ثراه

 

... به بیاع بازار سودا وظیفه

بود فیلسوف خرد را موجه

بر آن خاطر معنی آرا وظیفه ...

... تو بحر محیطی و باید که باشد

ز موج عطای تو ما را وظیفه

درین مدت از من نیامد گناهی ...

خواجوی کرمانی
 
 
۱
۵۰
۵۱
۵۲
۵۳
۵۴
۲۶۳