گنجور

 
۱۰۲۱

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۱

 

... چون به بحرت گوهر مقصود می افتد به کف

با وجود در دگر اندیشه ساحل مکن

نقش رویت ای صنم در کعبه دل جا گرفت ...

آشفتهٔ شیرازی
 
۱۰۲۲

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۹۳۸

 

... دوش عشق تو ندا داد بآواز بلند

منم آن دجله که شد بهر فنا ساحل من

تخمها کشته حریفان و درودند بکام ...

آشفتهٔ شیرازی
 
۱۰۲۳

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸۶

 

... از مهر بتان بگسل کاین امر بود عاطل

زین بحر بجو ساحل با چستی و چالاکی

بیرون زجهان ایدل خیز آب و هوایی جو ...

آشفتهٔ شیرازی
 
۱۰۲۴

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴۵

 

... آتشین آه من ار دوش نکردی دودی

شاید ار کشتی آشفته برد بر ساحل

آنکه خاکی زدرش آمده کوه جودی ...

آشفتهٔ شیرازی
 
۱۰۲۵

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳

 

... دل پرست از ذوق انداز پر افشانی مرا

تشنه لب بر ساحل دریا ز غیرت جان دهم

گر به موج افتد گمان چین پیشانی مرا ...

غالب دهلوی
 
۱۰۲۶

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹

 

... چرد نهنگ و سمندر در آب و آتش من

تنم به قلزم و کشتی به ساحل افتاده ست

به روی صید تو از ذوق استخوان تنش ...

غالب دهلوی
 
۱۰۲۷

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۹

 

ای کرده غرقم بی خبر شو زین نشان ها یک طرف

رختم به ساحل یک طرف شستم به دریا یک طرف

از عشق و حسن ما و تو با همدگر در گفتگو ...

غالب دهلوی
 
۱۰۲۸

غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۸

 

تن بر کرانه ضایع دل در میانه غافل

چون غرقه ای که ماند رختش به سوی ساحل

داغم به شعله زایی انداز برق خاطف ...

غالب دهلوی
 
۱۰۲۹

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴ - گلبن دوم در بیان طبقات سالکین طریقت

 

بدانکه اگرچه عوام فرق حلولیه و تناسخیه و اتحادیه و عشاقیه و واصلیه و غیرهم را از صوفیه می خوانند و اما صوفیه ایشان را باطل و ایشان را کافر دانند و مشرب عرفای این طایفه این است که صوفی یک فرقه است ولی به اعتبار رجوع ایشان به خلق به جهت ارشاد مسمی به شیخ و مجذوب می شوند وایشان دو طایفه اند اول مشایخ که به واسطه کمال متابعت رسول مختار و ایمه اطهار به مرتبه کمال رسیده اند که عبارت از فنای حقیقی عین سالک است در احدیت ذات به قرب فرایض و فنا و اضمحلال اوست در احدیت جمع به قرب نوافل و بعد از فنا رجوع به خلق را از آن تعبیر به بقاء بالله می نمایند و این فرقه کامل و مکملند که ایزد تعالی ایشان را به عین عنایت بعد از استغراق در بحرتوحید از شکم نهنگ فنا به ساحل بقا خلاصی ارزانی فرموده تا خلق را به طریق نجات و فوز به درجات دلالت نمایند طایفه دویم آن جماعت که بعد از وصول به درجه کمال که عبارت از فناست حواله تکمیل و رجوع خلق به ایشان نشده در وادی فنا چنان مفقود و نابود گردیده اند که اثری و خبری از ایشان به ناحیه بقا نرسیدهو در زمره سکان قباب غیرت انخراط یافته اند و بعد از کمال وصول به مرتبه ولایت به تکمیل دیگران نشتافتندو به تربیت دیگران مأمور نگردیدند و از عالم فنا به سرای بقا نیامدند

این طایفه مسمی به مجذوبین می باشند و از برای اظهار فضل و کمال این فرقه بر مردمان تا پاس رعایت ایشان دارند حضرت سید الشهدا و خامس آل عبا در دعای عرفه می فرماید إلهی حققنی بحقایق أهل القرب واسیلک مسلک أهل الجذب مطلب از آن اظهار عظمت شأن ایشان است و الا کمال اهل جذب پرتو آفتاب کمال آن جناب است و سالکان طریق کمال نیز بر دو قسم اند طالبان مقصد اعلی و مریدان وجه الله طالبان حق نیز بر دو قسم اند یکی متصوفه و دیگر ملامتیه اما متصوفه آن جماعت اند که از بعض صفات نفسانی گذشته اند وبه بعضی از صفات اهل صفا موصوف گشته و مطلع بر نهایت احوال عرفا گردیده و به مراتب ایشان علم به هم رسانیده اند اما هنوز به قید بعضی از صفات نفس بازمانده و مرکب همت به وادی وصول عنایات اهل قرب نرانده اما ملامتیه از اهل صدق و اخلاصند و چنانکه اهل معصیت معاصی خود را پوشند ایشان طاعات خود را ازنظر غیر پوشیده اند هرچند طایفه ای عزیزاند لیکن حجاب غیر هنوز از نظر ایشان برنخاسته و به مشاهده جمال توحید نرسیده اند اما صوفی آنست که حجاب خلق و انانیت خود از میان برداشته و غواشی ملاحظه اغیار در پیش بصر بصیرت نگذاشته اگر مصلحت در اظهار طاعات بینند اظهار و اگر اخفای آن را صلاح دانند اخفا نمایند اما طالبان آخرت چهار فرقه اند اول زهاد دویم فقرا سوم خدام چهارم عباد اما زهاد این طایفه معرضین ازدنیا و مقبلین به عقبااند اما فقرا آنان که اموال در ره حق ایثار کنند ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۰۳۰

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷ - گلبن پنجم در تعریف انسان کامل و سلسلهٔ اهل طریقت

 

پوشیده نماند که انسان کامل را به اسامی مختلفه می خوانند و ازوجهی و مناسبتی مسمی به اسمی می نمایند چون از عالم حقایق و دقایق خبر می رساند لهذا گاهی جبرییلش گویند و چون از معارف و مکارم به طالبان رزق بخش است میکاییلش نامند و چون مریدان را از معاد و بازگشت آگاه می کند اسرافیلش خوانند و چون قطع تعلق نفس اماره از شهوات جسمانی نماید عزراییلش دانند آدمش گویند که معلم طالبان راه هدی است و نوحش گویند کهنجات دهنده از طوفان بلاست ابراهیمش خوانند چرا که ازنار هستی گذشته و نمرود خویش را کشته و خلیل حضرت حق گشته او را موسی نیز گفته اند که فرعون هستی را به نیل نیستی غرق نموده و در طور قربت الله در مناجات است و نیز خضر نام کرده اند که آب حیوان عالم لدنی خورده و به حیات جاودانی پی برده و نیز الیاس لقب نهاده اند که غریق بحر ضلالت را به ساحل نجات دلالت می نماید

داوود زمان نیز می گویند زیرا که جالوت نفس را به قتل رسانیده و خلیفة الله شده لقمان نیز گویند زیرا که حکیم الهی است و او را بر حقیقت اشیاء آگاهی است افلاطون نیز نامند زیرا که طبیب نفوس و در تشخیص امراض باطنی مانند جالینوس است سلیمان وار زبان مرغان داند عیسی کردار مرده را زنده گرداند امامش نیز گویند زیرا که پیشوای مقتدیان طریقت است و اهل طاعت و عبادت حقیقی مقلدان و پیروان اویند و جام جهان نمایش نیز خوانند چرا که اسرار هستی در او پیدا و کمابیش عالم کون و فسادبر رأی صایبش هویدا است و اکسیر اعظمش گویند چرا که اکسیروار وجودش کمیاب و نحاس قلب اهل حواس از مساسش زرناب است گوگرد احمرش نیز خوانند که وجدان وجودش مشکل و طالبان کیمیای معرفت را از عدم تحصیلش خون در دل است هادی اش لقب کرده اند که گم گشتگان فیافی بی خبری و غفلت را به شهرستان دانایی و آگاهی هدایت می کند مهدی اش نام نهاده اند که دجال جهل و شهوت را گردن می زند مولوی ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۰۳۱

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی

 

... ورنه عالم را گرفته است این سرود

جای زاهد ساحل وهم و خیال

جان عارف غرقه بحر شهود ...

... باطنش در محیط وحدت غرق

ظاهرش خشک لب به ساحل فرق

صورت نیک و بد نوشته درو ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۰۳۲

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۵۹ - داعی شیرازی قُدِّسَ سِرُّه

 

... بو که نمیریم و به منزل رسیم

آخر این لجه به ساحل رسیم

از طلب خویش کس آگاه نیست ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۰۳۳

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۸۸ - صفی سبزواری

 

... رباعی

ای مانده ز بحر علم بر ساحل عین

در بحر فراغت است و بر ساحل شین

بر دار صفی نظر ز موج کونین ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۰۳۴

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۳۶ - مجدالدین بغدادی

 

وهو ابوسعید شرف بن مؤید بن ابوالفتح بغدادی بعضی او را از بغدادک خوارزم شمرده اند مرید حضرت شیخ نجم الدین کبری است وقتی در حالت سکر و غلبه حال گفته که بیضه بط بودیم بر کنار دریا افتاده و شیخ ما مرغی بود ما را در زیر بال گرفت تا از بیضه بیرون آمدیم و چون بیضه بط بودیم ما به دریا رفتیم و شیخ ما به ساحل ماند شیخ نجم الدین این سخن شنود و متغیر شد گفت در دریا میراد مجدالدین عذر خواست شیخ فرمود ایمان به سلامت بردی اما سر سپردی مصداق این مقال این که شیخ مجدالدین را به حکم سلطان محمد خوارزم شاه در دجله انداخته هلاک کردند و شیخ نجم الدین پس از اطلاع خوارزم شاه را نفرین کرد و فتنه چنگیزی ظاهر شد و سرها در سر سر مجدالدین بر باد رفت و خود نجم الدین هم در آن فتنه شهید شد چنانکه تفصیل آن در کتب ثبت است شهادت شیخ مجدالدین در سنه ۶۰۶ اتفاق افتاد این چند رباعی منسوب به آن جناب است

فردا که شود مدت عالم کم و کاست ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۰۳۵

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴ - ابوالقاسم فندرسکی قُدِّسَ سِرُّهُ

 

... عقل کشتی آرزو گرداب و دانش بادبان

حق تعالی ساحل و عالم همه دریاستی

نفس را چون بندها بگسست یابد نام عقل ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۰۳۶

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۲ - حافظ شیرازی قُدِّسَ سِرُّه

 

... شبی تاریک و بیم موج گردابی چنین هایل

کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها

٭٭٭ ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۰۳۷

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۱۲ - حسینی قزوینی

 

... قافله عشق به منزل رسید

کشتی عشاق به ساحل رسید

هر که ازین قافله غافل شود ...

... روح را در جسم منزل داده ای

بحر را مسکن به ساحل داده ای

لامکان رادر مکان آورده ای ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۰۳۸

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۴۶ - کوثر همدانی

 

... گهر پنهان درین دریا و جمعی بی سر و سامان

چنین بیهوده می گردند بر اطراف ساحل ها

درین میخانه ای زاهد بت و بتخانه شد ساجد ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۰۳۹

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه

 

... نیست کشتی را به تن از آن نجات

پس فرود آییم اندر ساحلات

ساحلات پهن اسماء و صفات

اسم چبود از مسمی صورتی ...

... بی خبر از خود خبردار آفرین

تا به دریایی تو ما در ساحلیم

وصف دریا را چگونه قابلیم

بحر حال سکر و ساحل حال صحو

ساحل وبحر است این اثبات و محو

وله ایضا ...

رضاقلی خان هدایت
 
۱۰۴۰

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۹ - نشاط اصفهانی

 

... چوکالاایمن ازدزدان چه درمخزن چه درهامون

چو کشتی ایمن از طوفان چه بر ساحل چه بردریا

ایضا وله فی القصیدة الموسومة بمطلع الفیض ...

رضاقلی خان هدایت
 
 
۱
۵۰
۵۱
۵۲
۵۳
۵۴
۶۰