گنجور

 
۸۸۶۱

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - وله

 

جشن میلاد شه دنیا و ما فیها بود

چرخ جان افشان زمین شادان جهان شیدا بود

باز پنداری کلیمی رب ارنی گوی شد ...

... توپ شهر آشوب ثهلان کوب کشور روب بین

کو فراز چرخه چون برچرخ اژدرها بود

دود او ابریست کش بانگ و شرر رعد است و برق ...

جیحون یزدی
 
۸۸۶۲

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - وله

 

... هر مرد را که نیست به گنج آگهی ز رنج

وقت آیدش که چرخ اسف بی مر آورد

گفتم بتا کلام تو نمرود فرعنت ...

جیحون یزدی
 
۸۸۶۳

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - وله

 

... روز و شبش دو غلام ابیض و اسود

ایکه بنازد زفر محمدت چرخ

همچو بنی هاشم از میامن احمد ...

جیحون یزدی
 
۸۸۶۴

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - وله

 

... هم پایه خلد است هر آن ملک که آراست

همسایه چرخ است هر آن دژ که بنا کرد

هر جا که جهان بیخ ستم داشت ز جا کند ...

جیحون یزدی
 
۸۸۶۵

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - وله

 

... بدزدد بال و ناف و مشک و ناخن از صهیل او

عقاب چرخ و گاو ارض و پیل مست و شیر نر

شمارد پا و دست و سم و ساق و ساعدش یکسان ...

جیحون یزدی
 
۸۸۶۶

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - وله

 

... ختم بزرگی نمود بنام او کردگار

در بر ایوان او چرخ ندارد شکوه

بنزد اجلال او کوه ندارد وقار ...

جیحون یزدی
 
۸۸۶۷

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۴ - وله

 

... گفتا شکافت زو به مخالف ز غم جگر

گفتم به ملک شوکت او چرخ زاویه

گفتا به قوس حشمت او کهکشان وتر ...

... گفت از فلک خدنگ نفاذش کند گذر

گفتم قبای مجد ورا ابره ای ست چرخ

گفتا که چرخ را نسزد بهرش آستر

گفتم بود به پاکی گوهر به از ملک ...

... گفتم همیشه تا که بود گنبد اثیر

گفتا مدام تا که بود چرخ را اثر

گفتم ز جام کام زند راح مستدام ...

جیحون یزدی
 
۸۸۶۸

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - وله

 

... بحضورش بسپاریم نهاده زنجیر

وآنچه جوید همه گر رودزن از زهره چرخ

بر زمینش بگماریم نموده تسخیر ...

جیحون یزدی
 
۸۸۶۹

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - مطلع ثانی

 

... فتح را ناوک رمح تو عدیلست و بدیل

چرخ را سایه چتر تو نصیر است و بصیر

کام بخشای امیرا منم آن چامه نگار ...

جیحون یزدی
 
۸۸۷۰

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - ممدوح این قصیده معلوم نیست

 

ای بروی و خوی تو برج مه و چرخ اثیر

وی بخوبی زهره ات مزدور خورشیدت اجیر ...

... مایه بحر عمیق اندر بر طبعش تباه

پایه چرخ بلند اندر بر قصرش قصیر

حسن تقریرش سماعت داده بر گوش صمیم ...

... ز امتزاج اختر و ارکان چو آمد این خلف

از جمال روز افزونش جوان شد چرخ پیر

بس غناخیز است عهد ز انواع نعم ...

... تیر آتش بارت اندر سینه کند آوران

چون ستاره ذو ذنب اندر دل چرخ اثیر

پشت خم تیغ تو اندر کله بد اختران ...

جیحون یزدی
 
۸۸۷۱

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در تهنیت عید رمضان

 

... خود ننهاده بسر خفتان ننموده ببر

چرخ بگرفت عنانش که بگو با مریخ

فتح بوسید رکابش که بفرما به ظفر ...

جیحون یزدی
 
۸۸۷۲

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - وله

 

... خاصه از تیغ جهانگیر شه جام انداز

خلعتی نغز بدان سان که همی اطلس چرخ

سوده بر خاک بر دامن او روی نیاز

تیغی آراسته آن گونه که انواع نجوم

برده در چرخ بر جوهرش از بیم نماز

خلعتی در ارم مجد و شرف مقصد روح ...

... ای بسا شیرشکاری که شدش سخره باز

چرخ گفتا که جهان ملکت خود بینی و بس

هر چه خواهی بجهان آنچه توانی بگراز ...

جیحون یزدی
 
۸۸۷۳

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - وله

 

... به عون عزم تو هاروت یارد از بن چاه

پرد به چرخ و بگیرد ز زهره میزانش

جیحون یزدی
 
۸۸۷۴

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - وله

 

... تیغ نهان در نیام نیست عیان جوهرش

دادگرا چرخ پیر عروس گشتی بتو

نشگفت از آنکه خواست جوان بود شوهرش ...

جیحون یزدی
 
۸۸۷۵

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - وله

 

... گر حشمت او بانگ نزد بر رخ اشیا

نی ارض مسطح بدونی چرخ مسقف

شد بنت اسد ام اسد زین خلف الصدق ...

... پشتی که نگردیده دو تا پیش تو چون چنگ

نه دایره چرخ قفایش زده چون دف

پنهان بشکوه تو همی فر سلیمان ...

جیحون یزدی
 
۸۸۷۶

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - وله

 

... جیش قریش مفتخر از شحنة النجف

تخت تو را دو صد چو نهم چرخ در پناه

چتر ترا هزار چو خورشید در کنف

جیحون یزدی
 
۸۸۷۷

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۴ - درتهنیت روز ولادت با سعادت خاتم، محمدمصطفی صلی الله علیه وآله

 

... خوری زمشرق بطحا طلوع کرد که آمد

نجوم چرخ معلق بطوف ارض مطبق

زملک غیب خدیوی سوی شهود قدم زد ...

جیحون یزدی
 
۸۸۷۸

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - در تهنیت عید قربان

 

... مهچه رایت او کرد بهر سو اقبال

چرخ صد جای بخاک اوفتدش بر تقبیل

ای امیری که بر او رنگ چو بفروزی چهر ...

جیحون یزدی
 
۸۸۷۹

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۱ - وله

 

... ای فخر اقالیم که بر درگهت از بیم

بر دوش کشد چرخ ز تو بار تحکم

اقبال تو و دور فلک راست توافق ...

... از شوکت خود ساخت بنا عالم سوم

تا عقل ده و چرخ نه و خلد بود هشت

شش دانگ وثاق تو بر از طارم هفتم

جیحون یزدی
 
۸۸۸۰

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۴ - وله

 

... در فر و اجلال گوید ار لمن الملک

چرخ سراید که قد یکون لأنتم

جدش رخ تافته ز خرمن هستی ...

جیحون یزدی
 
 
۱
۴۴۲
۴۴۳
۴۴۴
۴۴۵
۴۴۶
۴۹۲