حکیم سبزواری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۱
... رو شکیب آر که در خواب گران خواهد بود
ای مه از دست تو در کوچه و بازار اسرار
بعد از این نعره زنان جامه دران خواهد بود
غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۳
... سبوچه ای دهمت هر سحر ز می غالب
خدای را ز سر کوچه مغان برخیز
غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۳
... به گوشه ای بنشینیم و در فراز کنیم
به کوچه بر سر ره پاسبان بگردانیم
اگر ز شحنه بود گیر و دار نندیشیم ...
غالب دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۳
... متاع ناروای کشورش بین
رقیب از کوچه گردی آبرو یافت
به کوی دوست دشمن رهبرش بین ...
غالب دهلوی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴
ای دوست به سوی این فرومانده بیا
از کوچه غیر راه گردانده بیا
گفتی که مرا مخوان که من مرگ توام ...
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹
... بیار باده که هنگام مستی جان است
قدم به کوچه دیوانگی بزن چندی
که عقل بر سر بازار عشق حیران است ...
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰
... ور نه چشم و لب و رخسار و دهان این همه نیست
مگر از کوچه انصاف درآید یوسف
ور نه سرمایه سودازدگان این همه نیست ...
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۰
... بس که آلوده شد از خون خریدارانت
مشت خاکی به سر کوچه و بازار نماند
چه نشاطی است ندانم سر سودای تو را ...
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱
... نام نیک ار طلبی گرد خرابات مگرد
که در این کوچه کسی نیست که بدنام نماند
جهد کن تا اثر خیر تو ماند باقی ...
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۰
... به تمنای تو ای سرو خرامان تا کی
سر هر کوچه زنم دست به دامانی چند
ترسم از چشم مسلمان کش کافرکیشت ...
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹
... من نه کنون پا نهاده ام به خرابات
بر سر این کوچه بوده ام از اوایل
آن که نشوید به باده خرقه تقوی ...
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱
... به امید عهد سستش همه عهده شکستم
پی دیدن خرامش سر کوچه ها ستادم
پی جلوه جمالش در خانه ها نشستم ...
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۹
... چندی به هوس بر در هر خانه نشستم
عمری به طلب بر سر هر کوچه دویدم
بر دامن او بند نشد دست مرادم ...
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۳
... عجبی نباشد از من که بری ز کفر و دینم
تو و کوچه سلامت من و جاده ملامت
که به عالم مشیت تو چنان و من چنینم ...
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۶
... یا همی چشم از جمال یوسف کنعان بکن
یا سر هر کوچه ای دیوانگی را پیشه کن
یا دل از زنجیر آن زلف عبیر افشان بکن ...
فروغی بسطامی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۴
... زلف چون مار تو چنبر زده بر پیشانی
خلقی از روی تو در کوچه بی آرامی
جمعی از موی تو در حلقه بی سامانی ...
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۵ - سحابی استرابادی قُدِّسَ سِرُّه
... یعنی که گدایی جهان دل کن
از کوچه تنگ تو شهی می گذرد
برخیز و سر شاهرهی منزل کن ...
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۱۲ - عطار نیشابوری رَوَّحَ اللّهُ رَوْحَهُ
... هفت شهر عشق را عطار گشت
ما همان اندر خم یک کوچه ایم
شیخ محمود شبستری به تقریبی در گلشن فرماید ...
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴۵ - محمد مازندرانی قُدِّسَ سِرُّهُ
... ٭٭٭
از کوچه عشق ره به در نیست
این وادی حیرتست و حرمان ...
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۶۰ - طالب جاجرمی
از اهل جاجرم و جاجرم از توابع بسطام است اما مشارالیه سی سال در شیراز به سر برده ارادت جناب شیخ نورالدین آذری طوسی را گزیده و در گوشه انزوا خزیده مثنوی گوی و چوگان به نام سلطان عبدالله بن ابراهیم بن شاهرخ میرزا منظوم نموده در سنه ۸۸۴ وفات یافته در مقبره خواجه حافظ شیرازی مدفون گردیده این رباعی از اشعار اوست
در کوچه عاشقی به پیمان درست
می گفت به من اهل دلی روز نخست ...