با وجود نگه مست تو هشیار نماند
پس از این ساقی خود باش که دیار نماند
در خور دولت بیدار نگردد هرگز
آن که شب تا سحر از عشق تو بیدار نماند
زینهار از تو که هنگام شهادت ما را
زیر تیغت به زبان حالت زنهار نماند
بس که آلوده شد از خون خریدارانت
مشت خاکی به سر کوچه و بازار نماند
چه نشاطی است ندانم سر سودای تو را
که به بازار غمت جای خریدار نماند
کو اسیری که از آن طره به زنجیر نرفت
کو شکاری که در این حلقه گرفتار نماند
عشق مردانه به رزم آمد و تدبیر گریخت
یار بیپرده به بزم آمد و اغیار نماند
خستهام کرد چنان درد محبت که طبیب
تا خبردار شد از هستیم آثار نماند
تا صبا دم زده از طره مشکافشانش
مشک خون ناشده در طبلهٔ عطار نماند
گردشی دیدم از آن چشم فروغی که مرا
هیچ حاجت به در خانهٔ خمار نماند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف و تأمل در موضوع عشق و دردهای ناشی از آن میپردازد. شاعر به هشیاری و بیخبری از حالت عشق اشاره میکند و به مخاطب میگوید که باید خود را رها کند و به ساقی خود تبدیل شود، چرا که دیگر نشانی از دیار و آرامش نمانده است. او به عواقب عشق و خونریزیهایی که در پی آن اتفاق میافتد، اشاره کرده و از حال و روز عاشقان در بازار غم و درد سخن میگوید. شاعر همچنین از خستگی و مشکلات ناشی از محبت صحبت میکند و به عشقی که انسان را به زنجیر میکشد و روح را تحت فشار قرار میدهد، میپردازد. در نهایت، او به زیباییهای عشق و شگفتیهای آن اشاره میکند که هیچ نیازی به دیگران نمیگذارد.
هوش مصنوعی: با وجود نگاه سرمست تو، دیگر کسی نمیتواند هشیار بماند، بنابراین خودت به عنوان ساقی عمل کن، چرا که سرزمین و جایگاهی باقی نخواهد ماند.
هوش مصنوعی: آن کسی که شب تا صبح به خاطر عشق تو خوابش نبرد، هرگز بر نعمت و خوشبختی بیداری نمییابد.
هوش مصنوعی: ای کاش در هنگام شهادت ما، زبان تو از ناله و فریاد خالی نباشد و ما را تنها نگذاری.
هوش مصنوعی: به دلیل رنجش و آسیبهای زیادی که خریداران به دنیا و زندگی میزنند، دیگر هیچ چیز پاک و بیعارضی در کوچهها و بازارها باقی نمانده است و همه جا از این آلودگی پر شده است.
هوش مصنوعی: این بیت به بیان احساس شادمانی و شگفتی شخص میپردازد. او نمیداند چه دلیلی باعث این شادیاش است اما میبیند که در میان غم و اندوهی که وجود دارد، دیگر کسی برای خریدار شادی و خوشحالی در بازار باقی نمانده است. این تصویر نشاندهنده تضاد بین شادی و غم است و به نوعی غم و اندوه را در جامعهای که همه درگیر مشکلات هستند، به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: آیا کسی را میشناسی که در برابر زیبایی و جذابیت این دلبند دلیرانه ایستادگی کرده و گرفتار نشود؟ یا شکارچیای که در این دام نیفتد و اسیر نگردد؟
هوش مصنوعی: عشق واقعی به میدان جنگ آمد و تدبیر و فکر عقبنشینی کردند. دوست بیپرده و صادق به میهمانی آمد و دیگران در آنجا دیگر وجود نداشتند.
هوش مصنوعی: محبت و عشق تا حدی من را خسته کرده که حتی پزشک هم وقتی از حال و روز من باخبر شد، دیگر نشانهای از وجودم باقی نمانده بود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نسیم از موهای معطرش بوزد، بوی خوشی که مانند مشک است، نتواند در ظرف عطار باقی بماند.
هوش مصنوعی: در نگاه این چشمان درخشان دنیایی از جاذبه دیدم که دیگر نیازی به سر زدن به دنیای خمار و بیحالی نداشتم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خانه خالی شد و در کوی دل اغیار نماند
همه غم رفت و ه بغیر از غم آن یار نماند
گر چه در پای دلم خار جفا بود، دگر
گل به دست آمد و در پای دلم خار نماند
آن گروهی که به آزار دلم کوشیدند
[...]
در دیار کرم افسوس که دیار نماند
نرهد دل ز غم امبار چو غمخوار نماند
صرصر حادثه بر گلشن افضال گذشت
سرو آزاده شکست و گل بیخار نماند
سخن اهل هنر جمله دریغست برانک
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.