سرشک افشانی چشم ترش بین
شه خوبان و گنج گوهرش بین
ادای دلستانی رفته از یاد
هوای جانفشانی در سرش بین
به دشت آورده رو سیل ست گویی
روا رو در گدایان درش بین
صفای تن فزون تر کرده رسوا
دل از اندیشه لرزان در برش بین
بجا مانده عتاب و غمزه و ناز
متاع ناروای کشورش بین
رقیب از کوچه گردی آبرو یافت
به کوی دوست دشمن رهبرش بین
ز من آیین غمخواری پسندید
به شبها جای من بر بسترش بین
گذشت آن کز غم ما بی خبر بود
به خویش از خویش بی پرواترش بین
مه نو کرده کاهش پیکرش را
به چشم کم همان مه پیکرش بین
چکد در سجده خون از چشم مستش
گدازش های نفس کافرش بین
گر از غم بر لبش جا کرد غم نیست
ز جان تن زن لب جانپرورش بین
خداوندش به خون ما مگیراد
به بی تابی نگه بر خنجرش بین
به رسم چاره جویی پیش غالب
شکایت سنج چرخ و اخترش بین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خمار و خواب و چشم کافرش بین
شکنج و پیچش زلف ترش بین
دل پاکان و جان پارسایان
هلاک غمزه های ساحرش بین
چو غوغای مگس در خانه شهد
[...]
رخ مانند گلبرگ ترش بین
تن از برگ گل نازک ترش بین
لب شیرین تر از شهدش نظر کن
دهان به ز تنگ شکرش بین
به خد چون گل سوریش بنگر
[...]
کلاه دلربائی بر سرش بین
نیاز کج کلاهان بر درش بین
بنفشه سرزده گرد شقایق
بدور یاسمن نیلوفرش بین
نماید دعوی کیش مسیحا
[...]
مکحل چشم مست کافرش بین
دو مژگان تیر و ابرو خنجرش بین
مسخر کرده فایز چین زلفش
زهندو فوج فوج لشکرش بین
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.