گنجور

 
۶۷۲۱

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۰ - چکامه

 

... وگرنه ترسم گردد نژند و پژمرده

چنانکه لاله تر در هوای تابستان

خدای را بکمالش همی دهم سوگند ...

ادیب الممالک
 
۶۷۲۲

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۱ - چکامه

 

... بریده از چمنش پنجه دی و بهمن

ز لاله بیخته بر فرش عنبرین گوهر

ز سبزه ریخته بر سطح زمردین لادن ...

ادیب الممالک
 
۶۷۲۳

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۲

 

... طراز محفلی این گونه نوربخش عیون

فروغ لاله در آن رشک طلعت لیلی

سرشک شمع در آن اشک دیده مجنون ...

ادیب الممالک
 
۶۷۲۴

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۶

 

... کمر بسته ببستان سرو و ناژو

چراغان کرده اندر باغ لاله

نگونسار آمده از شاخ لیمو ...

... چمد بر سبزه بیجاده گون گور

چرد بر لاله گلرنگ آهو

بدامان ریخته از بید مجنون ...

ادیب الممالک
 
۶۷۲۵

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۷

 

... تو مهی آنان ستاره تو زری آنان نحاس

تو دری آنان خزف تو لاله آنان گیاه

تو چه سیمرغی که نخجیرت همه پیل است و شیر ...

ادیب الممالک
 
۶۷۲۶

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۸

 

... جامه گلگون کرده دست اندر خضاب انداخته

لاله ترکی مست را ماند قدح پر می بدست

کرده رخ گلگون بسر شور از شراب انداخته ...

ادیب الممالک
 
۶۷۲۷

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۵ - در تسلیت فرماید

 

... برفت چشمه حیوان درون تاریکی

نهاد لاله نعمان ز مشک سوده کلاه

شخود چهره بناخن گشود خون ز دو چشم ...

ادیب الممالک
 
۶۷۲۸

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۶

 

... که گر نباشد با طعم انگبین حنظل

وگر نیارد رخسار لاله خشک گیاه

نه لاله را بود اصلا در این عمل تقصیر

نه انگبین را باشد در این قضیه گناه ...

ادیب الممالک
 
۶۷۲۹

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۱

 

این چکامه را در بیست و پنجم محرم یکهزار و سیصد و هشت در باغ زرنق ملک جناب مستطاب حجة الاسلام حاجی میرزا جواد آقای مجتهد تبریزی سلمه الله تعالی ساختم در اینروز جناب مستطاب اجل امیر نظام دام اجلاله با جناب ساعدالملک و نواب نصرة الدوله و جناب مستطاب نظام العلماء و عمدء الامراء مؤتمن نظام و جناب بیگلربیگی و معدودی از اعیان شهر مهمان جناب مجتهد بودند من بنده را هم جناب اجل اشاره آمدن فرمودند و روز دیگر مأمور بگفتن این قصیده شدم و در حینی که درد دلم عارض شده در خیمه وسط باغ که مقامی منزه و خلوت بود رفته در یکساعت و اند دقیقه این ابیات بساختم و بیاوردم و این ایام روزگاری بود که ایزد تعالی جناب مجتهد را حیاتی نو بخشیده بود بعد از آنکه روزگار دراز در بستر خفته و طبیبانش آیت نومیدی گفته بودند سالش نیز از هفتاد گذشته

بکام یا نه بکام ار رود مرا گیتی ...

... رخش که بودی مانند یاسمین طری

بسان سنبل در تاب و همچو لاله به تب

تن چو نسرین وان روی چون گل سوری ...

ادیب الممالک
 
۶۷۳۰

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳ - غزل در جواب تقریظ حجة الاسلام فرماید

 

... دست بستی به قفا فاضل میدانی را

رقمت ناسخ ریحان خط لاله رخان

بر شکسته خط طغرای صفاهانی را ...

ادیب الممالک
 
۶۷۳۱

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴

 

... ماهی نهاده بر سر از مشک ناب افسر

سروی نموده در بر از لاله پیرهن را

مهرت بجان سپردم در عشق پافشردم ...

ادیب الممالک
 
۶۷۳۲

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴

 

... شوره گز و تنگز و سپند و شتر خار

سرو و گل و یاسمین و لاله باغست

در بر صحرا ز برف دیبه اکسون ...

ادیب الممالک
 
۶۷۳۳

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹

 

... خدا نکرده گریبان گرفته خون منت

شنیده ام که گلستان شده است لاله ستان

ز بسکه دست قدر لاله کاشت در چمنت

عقیق سوده است از سیم ساده ریخت و یا ...

ادیب الممالک
 
۶۷۳۴

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳ - موشح بنام بدرالدوله سلطان بیگم

 

... وقت صحبت آنچنان مستش کنم کاندر نشاط

لاله اش همرنگ می از راح ریحانی شود

هر کسی چیزی نثار دوست سازد لیک من ...

ادیب الممالک
 
۶۷۳۵

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹

 

... گل سوری ز صفا گفت مرا ده بوسه

جای رخساره آن سیمتن لاله عذار

گفت نرگس که چو از دیده او دور شدی ...

ادیب الممالک
 
۶۷۳۶

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۰ - مرثیه

 

... در پی جان شکر دوم تا کنم مرگرا سراغ

بسکه چون لاله بر دلم داغ هجرت گرفته جای

گشت تاریخ رفتنت لاله دارد دلی بداغ

ادیب الممالک
 
۶۷۳۷

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۳ - بمرحوم ملک التجار تهرانی که در ذوق و ادب معروف است نگاشته

 

... بر تن رنجور زارم حمله آرد ای ملک

دامنم چون بوستان پر لاله و گل شد ز بس

اشکم از خون گاه گل گه لاله کارد ای ملک

مست افیون غمم هر چند جانم روز و شب ...

ادیب الممالک
 
۶۷۳۸

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۹

 

... سبزهای این چمن کمتر ز خضرآء الدمن شد

لاله زار خاکیان را تل خاکستر گرفتم

کی ز خضرآء الدمن روشن شود چشمم که اکنون ...

ادیب الممالک
 
۶۷۳۹

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴

 

... ماشاء الله تبارک الله بنگر

سرو سهی قد برخ چو لاله نعمان

دختری اندر حجاب صفوت و عصمت ...

ادیب الممالک
 
۶۷۴۰

ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۰

 

گیتی شده از شکوفه چون مینو

از لاله لعل و از گل خوشبو

این سال چهارم است کامد باز ...

... در پیش شکوفه غنچه خندان

در پیش شکوفه لاله خود رو

شمعیست فروخته بر خورشید ...

ادیب الممالک
 
 
۱
۳۳۵
۳۳۶
۳۳۷
۳۳۸
۳۳۹
۳۶۲