نوجوان مرا فلک خوندل ریخت در ایاغ
نونهال مرا سپهر کند از بن بطرف باغ
شمعی افروختم که گشت روشن از نور او جهان
ناگهان صرصری وزید کرد خاموش آن چراغ
ای فقید کمال و فضل ای شهید سنان غم
از غمت دیده پر ز اشک بی رخت سینه پر ز داغ
در عزای تو قامتم گشت خمیده چون کمان
وز فراق تو روز من شد سیه همچو پر زاغ
چون بیاد تو بگروم غافل از خویشتن شوم
در پی جان شکر دوم تا کنم مرگرا سراغ
بسکه چون لاله بر دلم داغ هجرت گرفته جای
گشت تاریخ رفتنت لاله دارد دلی بداغ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره دلتنگی و غم شاعر به خاطر فقدان شخصی عزیز است. شاعر به یاد نوجوانی خود اشاره میکند که همچون درختی نونهال است و به دنیای جدید گام نهاده است. او از نور و روشنی که از آن شخص زنده میشود یاد میکند و سپس به ناگهان از دست رفتن او را تجربه میکند. شاعر از اشکهایش و داغ عمیق فراق میگوید و میگوید که زندگیاش به خاطر این فقدان تیره و تار شده است. او در غم این عزیز از دست رفته، احساس شکست و اندوه عمیق میکند و داغ هجرت او را بر دل دارد.
هوش مصنوعی: نوجوانی من را به سرنوشت و تقدیر بسپار، مانند درخت نونهال که مرا به سوی باغ هدایت میکند.
هوش مصنوعی: شمعی را روشن کردم که ناگهان نور او بر جهان تابید، اما باد شدیدی وزید و آن چراغ را خاموش کرد.
هوش مصنوعی: ای کسی که کمال و فضیلت را در خود نهادی و شهادت را تجربه کردی. غم عدم تو سبب شده است که چشمانم پر از اشک شوند و قلبم از داغ فراق تو پر شود.
هوش مصنوعی: به خاطر غم و اندوه تو، قامت من مانند کمان خم شده است و به دلیل دوریات، روزهایم تاریک و سیاه مانند پر زاغ شده است.
هوش مصنوعی: وقتی یاد تو میافتم، بیخبر از خودم اشک میریزم و در پی جان شیرین تو میگردم تا با مرگ، از تو نشانی بپرسم.
هوش مصنوعی: دل من آنقدر از دوری و جدایی رنجیده و زخمی است که تاریخ رفتنت را مانند گلی لالهگون، پر از غم و داغ میبینم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.