شمارهٔ ۷۳ - بمرحوم ملک التجار تهرانی که در ذوق و ادب معروف است نگاشته
روزگار از بسکه حلقومم فشارد ای ملک
عنقریب این تن بسختی جان سپارد ای ملک
چار درد روحی و جسمی ز بیرون و درون
بر تن رنجور زارم حمله آرد ای ملک
دامنم چون بوستان پر لاله و گل شد ز بس
اشکم از خون گاه گل گه لاله کارد ای ملک
مست افیون غمم هر چند جانم روز و شب
ساغر گلگلون ز خون دل گسارد ای ملک
دردها دارم که گر برابر آبانی نهند
ابر آبان جای باران خون ببارد ای ملک
همچو جاسوسان قضا در هر نفس شب تا سحر
ناله را بر جان رنجورم گمارد ای ملک
درد دل گفتن به ابنای زمان وز ناکسان
چاره جستن را روانم عار دارد ای ملک
قارن و سهلان گرم بر دل گذاری خوشتر است
که لئیمی بر تنم منت گذارد ایملک
خارم اندر رگ خلد ز آن به که از انگشت خود
ناز بینم گر شبی پشتم بخارد ای ملک
چاره آن دیدم که حالم را قلم با خون دل
با خطی روشن بلوحی بر نگارد ای ملک
دردهای مشکلم را خامه ام در چامه ای
مندرج سازد ببارت عرضه دارد ای ملک
بیژن بختم بچاه تیره شد گوهمتت
رستم آسا پیکرم زین چه برآرد ای ملک
گرچه دانم خاطرت را خسته دارد غرزنی
کز برای نیمجو چون زن بزارد ای ملک
تو از آن والاتری کاین غرزنانرا حشمتت
در حساب آرد و یا چیزی شمارد ای ملک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر بیانگر درد و رنجهای عمیق روحی و جسمی اوست. او با لحن نالهآمیز به سلطانی (ملک) اشاره میکند و از سختیهایی که در زندگی احساس میکند، گله دارد. شاعر میگوید که فشار روزگار چنان بر او سنگینی میکند که نزدیک به مرگ است. او از زخمهای دل و روح خود میگوید و به شدت غم و اندوهی را که در وجودش وجود دارد، توصیف میکند.
شاعر همچنین اشاره میکند که دردهایش به قدری زیاد است که اگر باران میبارید، به جای آب، خون میبارید. او در این شعر به بیتوجهی دیگران و ناتوانی در بیان دردهایش نیز اشاره میکند و میگوید که نمیخواهد بار مشکلاتش را بر دوش دیگران بگذارد. در نهایت، او تصمیم میگیرد که دردهایش را با قلم به تصویر بکشد و امیدوار است که دیگری آن را درک کند. این شعر نمایانگر عمق غم و تنهایی شاعر است و در عین حال، نشاندهنده تلاش او برای ابراز کردن این احساسات به شکلی هنری است.
هوش مصنوعی: روزگار به قدری بر من فشار میآورد که به زودی این بدن به سختی جان میدهد.
هوش مصنوعی: چهار درد هم روحی و هم جسمی از درون و بیرون به جان رنجور و زارم حمله میآورد، ای فرشته.
هوش مصنوعی: دامنم مانند باغی پر از گل و لاله شده است، زیرا از بس اشکهایم به خون آغشته شده، حالا از بین گلها و لالهها دلم میگیرد. ای پادشاه، به من رحم کن.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه غم و اندوه من را مست کرده، هر روز و شب همچون جامی پر از گل و لاله، از دل خونینم مینوشم ای فرشته.
هوش مصنوعی: من دردهایی دارم که اگر به اندازهی باران پاییزی شوند، باران خون میبارد، ای پادشاه.
هوش مصنوعی: همانند جاسوسان سرنوشت، در هر لحظه از شب تا سپیدهدم، نالهها را بر روی جان خستهام میگذارند، ای پادشاه.
هوش مصنوعی: گفتن درد و دل به انسانهای این عصر و جستوجوی راهحل از افراد بیلیاقت برای من ننگ است، ای پادشاه.
هوش مصنوعی: دوست داشتن و شاد کردن دل، برایم دلپذیرتر است از اینکه فردی عیبی بر من بگذارد و خود را بالاتر از من بداند.
هوش مصنوعی: من در بهشت خار دارم و این بهتر از آن است که بخواهم با انگشت خود ناز را بچشم. ای فرشته، اگر شبی پشت من را بخارانی، حس خوبی خواهد داشت.
هوش مصنوعی: راه چارهام این است که با دلی آکنده از غم، احساساتم را با قلم روی لوحی روشن بنویسم، ای پادشاه.
هوش مصنوعی: دردهای سخت و سنگینم را با قلمی هنرمندانه در شعری مینویسم تا آنها را به تو، ای ملک، تقدیم کنم.
هوش مصنوعی: بیژن میگوید: سرنوشتم به چاه تاریک و ناامیدی افتاده است. گویا من به قدرت و عظمت رستم، با این حال چه چیزی میتواند از من به عنوان یک ملک و فرمانروا برآید؟
هوش مصنوعی: با این که میدانم فکر تو را آزرده میکند، اما برای نیمجو از سختیها بگذر، چون زنی که در زایمان است و به خاطر فرزندی که خواهد آورد، تحمل میکند. ای پادشاه!
هوش مصنوعی: تو بالاتر از آن هستی که این مردان حقیر بتوانند شرف و عظمت تو را در هیچ محاسبهای بگنجانند یا به شمار بیاورند، ای پادشاه.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.