غبار همدانی » دوبیتیها » شمارهٔ ۱
تو که رخ لاله سان افروته دیری
چو داغ لاله ام دل سوته دیری
یکی فکر دل بی حاصلم کن ...
غبار همدانی » دوبیتیها » شمارهٔ ۵
تا پر نشد ز بوی محبت دماغ دل
چون لاله پرده بر نگرفتم ز داغ دل
افتاده عکس ساقی گل چهره در شراب ...
غبار همدانی » لیلی و مجنون
شنیدم روزی از رندی قدح نوش
به سان لاله از خون پیرهن پوش
که لیلی را چو رنگ ارغوانی ...
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۲
زلف سنبل مگر امروز بتابی دگر است
در رخ لاله و گل رونق و آبی دگر است
در چمن بود همه روز ترشح ز سحاب ...
... گرچه لبریز شراب است قدحهای بلور
در قدحهای گل و لاله شرابی دگر است
لب معشوق و می از دست بتصویر عذاب ...
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۸
... که سراسیمه زهر سو بکناری دگر است
نرگست لاله صفت لاله تو نرگس وار
گشته تا جلوه گه لاله عذاری دگر است
آهوی مست تو را هر که در افکنده بدام ...
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - خطاب به ملایوسف متخلص به محوی
... هزاران قصر و شادروان دیگر
زند هر لاله نعمان که از خاک
برآرد سر دم از نعمان دیگر ...
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - خطاب به جناب میرزا ابراهیم بقراط
... بهر پشه درون پیل دمانی
بهر برگی نهفته لاله زاری
زهر خاری شگفته گلستانی ...
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۲۴
... در باغ چو زلفت نبود سنبل مشکین
در دشت چو رویت نبود لاله خود روی
ای ترک طرازی چو برخ زلف طرازی ...
... ناگاه فرو شست ز خال خط و ابروی
نه لاله پدیدار بگلزار نه نرگس
نه سرو هویدا بگلستان و نه ناژوی ...
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۵۴
... سرمست و چمان جانب گلزار چمیده است
در دشت چنین لاله خودرو نشکفته است
در باغ چنین میوه شیرین نرسیده است
چون است که هر کس که طمع کرده بدان باغ
زین لاله و گل غیرخس و خار نچیده است
دانی بحقیقت که گلی بوی نکرده است ...
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۹۵
... چون غنچه که در غلاف خضر است
آن لعل لبت که لاله رنگ است
چون خون دل حبیب حمر است
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷
... در کوی من امسال عجب فصل بهاریست
کش لاله و گل از درو دیوار بر آمد
آن شیخ که سر حلقه ارباب ورع بود ...
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵
... در فضای دلی آشفته و ویرانه زدند
گاه از آن چهره مثلها برخ لاله و گل
گاه از آن طره سخنها بلب شانه زدند ...
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵
... بیا که جز قد تو کس ندیده قامت سرو
که سیب و نار و گل و لاله بارو بر دارد
بیا که هر چه سر زلف تو شکسته تر است ...
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۸
... کنار سبزه و آب روان بگفت و شنود
بهم نشسته بیکجا چو لاله و نرگس
یکی قدح بکف و دیگری خمار آلود ...
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۴
... نیمی افزون رفت از فصل بهار
تا هنوز اندر بگلشن لاله ایست
لاله وار از کف مده جام عقار
همچو نرگس صبحدم از خواب سر ...
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۷
... این زمین شوره را از بیخ و از بن بر کنم
بار دیگر بوستان لاله و ریحان کنم
گر بر این دشمن ظفر جستم بعون کردگار ...
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۰
... زبان سوسن او از قفا برون آریم
گرفت لاله قدح گل گشاده لب بفرح
بیا که باده گلرنگ لاله گون آریم
کنونکه زلف تو سر حلقه مجانین است ...
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۵
... روز و شب گرد جهان هر چه تکاپوی کنیم
ما که داریم چمنها ز گل و لاله و سرو
بدمنها گل خر زهره چرا بوی کنیم ...
میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۱
... در بکاشانه بتی گلرخ و مهوش دارم
دل کجا میکشدم سوی گل و لاله و باغ
که چنین باغچه خرم و دلکش دارم ...