گنجور

 
میرزا حبیب خراسانی

این کیست که او پرده ز رخسار کشیده است

سرمست و چمان جانب گلزار چمیده است

در دشت چنین لاله خودرو نشکفته است

در باغ چنین میوه شیرین نرسیده است

چون است که هر کس که طمع کرده بدان باغ

زین لاله و گل غیرخس و خار نچیده است

دانی بحقیقت که گلی بوی نکرده است

هر کس که بپایش سرخاری نخلیده است

زلفت چه ببینم ز شب هجر کنم بیم

آن مار گزیده است که آن موی بدیده است

سرهای عزیزان همه را همچو سرزلف

در پای فکنده است و پس آنگاه بریده است

از جور رقیب تو چرا شکوه کنم من

حلوا که چشیده است که صفرا نکشیده است

زینگونه سخن گفتن شیرین حبیبت

پیداست که وقتی لب لعل تو مکیده است

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
کمال خجندی

گر زاهد کم خواره محبت نچشیده است

خونابه نخوردست و ریاضت نکشیده است

بر سینه ندارد اثر زخمی از آن تیغ

این نیز دلیل است که از خود نبریده است

بیش از ترشی بخشی ازین خوان نرسیدش

[...]

کلیم

دل از سر کوی تو اگر پای کشیده است

باز آمدنش زودتر از رنگ پریده است

ناصح هذیان گوید و ما را تب عشق است

مابسمل و او می طپد اینرا که شنیده است

حال دل صدپاره که در نامه نوشتم

[...]

صائب تبریزی

زان خرمن گل حاصل ما دامن چیده است

زان سیب ذقن قسمت ما دست گزیده است

ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز

تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است

چون خضر شود سبز به هر جا که نهد پای

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
آشفتهٔ شیرازی

حقا که ملامتگر روی تو ندیده است

معنی نشینده است و بصورت نگردیده است

پیغام که آورد سحر باد که از شوق

دیوانه شده بلبل و گل جامه دریده است

ای حلقه بگوش خم زلفین تو خورشید

[...]

میرزا حبیب خراسانی

کس نیست که از لعل تو دشنام شنیده است

وز حسرت آن لب، لب خود را نگزیده است

رخ سرخ و لبت سبز و کبود است و بگور است

آن روی که بوئیده و آن لب که مکیده است

آن لعل ز گفتار بگو بهر چه رفته است

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه