گنجور

 
۵۲۸۱

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۹

 

... ای شعله در سراغ گریبان کیستی

آغوش دیده ها ز تماشاست لاله زار

ای نو به بر رسیده گلستان کیستی ...

سیدای نسفی
 
۵۲۸۲

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۵

 

... داغها دست به دامان تو آویخته اند

مگر آتش زده بر لاله ستان می آیی

سیدا را به نگاه رم آهو دریاب ...

سیدای نسفی
 
۵۲۸۳

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۷

 

چرا به کلبه ام ای لاله رو نمی آیی

برآمده ز چمن همچو بو نمی آیی ...

سیدای نسفی
 
۵۲۸۴

سیدای نسفی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در صفت حضرت شاه نقشبند نور مرقده

 

رسید امروز ایام گل و شد باغ بزم آرا

برآمد لاله بر کف جام می از دامن صحرا

دویده خون در اعضا ارغوان را چون رخ ساقی

فتاده همچو سنبل بید مجنون را سر سودا

زند بر نافه آهو سیاهی غنچه لاله

دهد خاک چمن بر باد بوی عنبر سارا ...

سیدای نسفی
 
۵۲۸۵

سیدای نسفی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - قصیده نوروزی

 

... زآستین شاخ گل فواره خون سر کشید

دامن صحرا ز جوش لاله دشت کربلاست

سیر باغ امروز دلهای حریفان برده است ...

... مرهم داغ دل امیدواران گشته ای

لاله را امروز از شادی کلاهش برهواست

ناوکت بر استخوان خصم جا سازد چو مغز ...

سیدای نسفی
 
۵۲۸۶

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴ - در صفت شهر بخارا گفته ملا سیدا

 

... نماید پشتبان با سری فصل

چه در منقوش همچون برگ لاله

کشاده همچو اوراق رساله ...

سیدای نسفی
 
۵۲۸۷

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - در تعریف چهار باغ باقی جان

 

... کلیدش غنچه منقار بلبل

ز گلمیخ در او داغ لاله

غلام حلقه او گوش هاله ...

سیدای نسفی
 
۵۲۸۸

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - در مذمت دزدی که خانه سیدا را غارت کرد

 

... روان دستش چو آب زندگانی

ز تصویر گل او لاله مضطر

شفق از رنگ شنگرفش به خون تر ...

... کمانش را کشیدن کی تواند

به تحریرش سیاهی داغ لاله

نهاده پیش او رنگین پیاله ...

سیدای نسفی
 
۵۲۸۹

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - مثنوی از برای سرمای زمستان گفته

 

... خرامش بود غنچه را دلنشین

بود داغ او خلق را لاله زار

شکفته رخش چون همیشه بهار ...

سیدای نسفی
 
۵۲۹۰

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۱ - در بیان کفش و مسحی ملا به لایی صابون غوطه خوردن و به خلیفه عرض کردن

 

... مسحی یی داشتم بپا دیروز

سرخ مانند لاله احمر

کرده بود از برای طیارش ...

سیدای نسفی
 
۵۲۹۱

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۴ - در بیان تعریف و توصیف نانوا

 

... به من کردست آن کان لطیفه

چو لاله سوخته نانی وظیفه

مرا سودای نان او تنگ کرد ...

سیدای نسفی
 
۵۲۹۲

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۵ - در تعریف خواجه شفیع نقاش

 

... کفش برگ گل انگشتان رگ گل

نی کلکش ز رنگ داغ لاله

کشیده سرمه در چشم پیاله ...

... ز جوش رنگ شنگرفش پیاله

نمایان کرده خود را همچو لاله

نموده پیچک میم دهان را ...

سیدای نسفی
 
۵۲۹۶

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۰

 

فراق دوستان چون لاله داغم بر جگر دارد

نشاط باده ایام در پی درد سر دارد ...

... چو بعد از مرگم آن نو خط بغیری باده می نوشد

ز خاکم سبزه می روید ز خونم لاله می جوشد

بهار گلشن خونین دلان فیض دگر دارد ...

سیدای نسفی
 
۵۲۹۷

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۲

 

رفت آن شوخ از نظر بر روی افگنده نقاب

مانده خالش در دلم چون لاله داغ انتخاب

چون نسازد آتش من زهره پروانه آب ...

... دست لرزان دل طپان من منفعل او در حجاب

سینه ام چون لاله داغ از سیر گلشن می شود

گل اگر بر سر زنم گلمیخ آهن می شود ...

... سیدا داغ دلمرا آرزوی نیش اوست

شوخ چشمی را که دایم لاله و گل ریش اوست

همچو مژگان خنجر عاشق کشی در پیش اوست ...

سیدای نسفی
 
۵۲۹۸

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۸

 

... چون پری در نظر اهل جهان جلوه گری

گه گل سرخ گهی لاله و گه نیلوفری

هر دم ای شاخ گل تازه به رنگ دگری ...

سیدای نسفی
 
۵۲۹۹

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲۶

 

... سنبل از آشفتگان حلقه گیسوی تست

لاله از خونین دلان چهره نیکوی تست

هرکه را بینم مقید با سجود در کوی تست ...

سیدای نسفی
 
۵۳۰۰

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳۴

 

تندخویی آمد و چون لاله داغم کرد و رفت

آتش هجران او تاراج باغم کرد و رفت ...

سیدای نسفی
 
 
۱
۲۶۳
۲۶۴
۲۶۵
۲۶۶
۲۶۷
۳۶۲