رسید امروز ایام گل و شد باغ بزم آرا
برآمد لاله بر کف جام می از دامن صحرا
دویده خون در اعضا ارغوان را چون رخ ساقی
فتاده همچو سنبل بید مجنون را سر سودا
زند بر نافه آهو سیاهی غنچه لاله
دهد خاک چمن بر باد بوی عنبر سارا
به رقاصی ز یکسو سرو دامن بر میان چیده
دفی بر کف گرفته آمد از یکسو گل رعنا
ز جوش خنده گل باغ یکسر شکرستان شد
به گلشن بلبلان چون طوطیان گشتند شکرخا
گرفته سبزه صحن باغ را نرگس لب جو را
عروسان چمن امروز بنشستند جا بر جا
مرا افگنده از پا آسمان در اینچنین موسم
روم غلطیده سوی آستان خواجه یکتا
ولی عهد شاه نقشبند آن مرشد کامل
که در سر حلقه اش بودند پیران فلک پیما
ملایک صف زنان هر شب به گرد قبر و صندوقش
همه تا صبح می خوانند سبحان الذی اسرا
بود سنگ مزارش تکمه تاج سر شاهان
گدای درگهش باشند اگر فغفور اگر دارا
به جستجوی حوض او سر گرداب می گردد
ازین اندیشه باشد بی قراری در دل دریا
برای خدمت او روز و شب چوگان قندیلش
سر خود چون کمان خم کرده ایستاده بر یک پا
تماشای سرطاق بلندی بخش نظاره
غبار آشیانش توتیای دیده بینا
فلک از کهکشان انداخته جای نماز او
همیشه ذکر خیر او بود در عالم بالا
هوای صفه و ایوان پرنقش و نگار نیش
حلاوت بخش نکهت ریز و فیض آثار و جان افزا
چو گنگی رو نهد بر روضه آئینه پردازش
زبان او همان ساعت چو طوطی می شود گویا
تماشا کن یکی بر تخته لوح هزار او
کف دستیست بیرون گشته بهر حل مشکلها
ز بس بگذشته ام از خان و مان ای مفتح الابواب
به درگاه تو رو آورده ام با من دری بگشا
درین درماندگی بگشا سوی من گوشه چشمی
ز روی لطف دستم گیر چون افتاده ام از پا
ز بزم اهل وحدت ساغر عیشم پر از می کن
به چشم می پرستان سرفرازم دار چون مینا
بیا ای سیدا چون آستان فرش بدین در شو
بجو هر حاجتی داری ازین سر منزل اعلا
الهی تا گلستان جهان را رنگ و بو باشد
الها تا که باشد گردش افلاک پا بر جا
دو دستم باد از بهر دعا بگشاده تا محشر
زبانم باد در مداحی این خاندان گویا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به توصیف زیباییهای بهار و باغ میپردازد و در عین حال به ارادت به دینی و معنوی اشاره دارد. شاعر از طراوت گلها و شادابی جانداران در باغ صحبت میکند و به طور خاص به حضرت علی (ع) و مقامهای بلند او اشاره دارد. در این شعر، معانی محبت، عشق و طلب یاری از خداوند به تصویر کشیده شده است. شاعر در نهایت از درگاه خداوند درخواست کمک و عنایت دارد و از خدا میخواهد که او را در این زمانه پر از زیبایی و نعمت یاری کند.
هوش مصنوعی: امروز بهار فرا رسیده و باغها پر از زیبایی شدهاند. لالهها در دستانی که جام می را پر کرده، از دامن طبیعت نمایان شدهاند.
هوش مصنوعی: خون در وجود ارغوانی در حال حرکت است، همانطور که رنگ رخسار ساقی افتاده است و شباهت دارد به سنبل بید مجنون که در عشق غرق شده است.
هوش مصنوعی: زندگی بر روی نافه آهو، سیاهی غنچه لاله را به یاد میآورد، و خاک چمن بوی خوش مانند عنبر را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: از یک سو، دختری با قامتی زیبا و دامن بلند به رقص درآمده و دفی در دست دارد؛ و از سوی دیگر، گلی خوشبو و دلنشین به چشم میخورد.
هوش مصنوعی: از شادی و خندههای فراوان، باغ به سرزمین شیرینی تبدیل شد و در گلزار، بلبلان مانند طوطیها زیبا و شیرینزبان شدند.
هوش مصنوعی: در باغ سبز، نرگسها کنار جوی آب مانند عروسها قرار گرفتهاند و امروز در مکانهای مشخصی نشستهاند.
هوش مصنوعی: در این روزگار سخت، بر من چنان فشار آمده که گویی آسمان مرا به زمین افکنده است. در این حال، دلم به سوی درگاه صاحب اختیار و یکتای عالم گرایش پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: ولی عهد شاه نقشبند، به معنای جانشین و ولیعهد یکی از شخصیتهای مهم در سلسله نقشبندیه است. این شخص همان مرشد کاملی است که در جمع صوفیان و در حلقهاش، افراد سالخورده و معتبری حضور دارند که تجربههای بالایی در سیر و سلوک دارند و به کمالات معنوی دست یافتهاند. این افراد چون ستارهها در آسمان سیر میکنند و تجربههای گرانبهایی از سفرهای معنوی و عرفانی به دست آوردهاند.
هوش مصنوعی: فرشتگان هر شب به دور قبر و صندوق آن حضرت صف میزنند و تا صبح نغمهسرایی میکنند و تسبیح میگویند.
هوش مصنوعی: مزار او به اندازهای باارزش است که همانند دکمهای بر تاج پادشاهان به شمار میرود. حتی اگر کسی مانند فغفور یا دارا باشد، باز هم گدای درگاه او خواهند بود.
هوش مصنوعی: شخصی به دنبال حوض، که نماد آرامش و سکون است، در میان خطرات و نوسانات گرداب میچرخد. این تلاش او نشاندهندهی افکاری آشفته و دلی ناآرام است که تحت تاثیر خواستهها و آرزوهایش قرار دارد.
هوش مصنوعی: برای خدمت به او، روز و شب همچون چوگانی نورانی، سر خود را مانند کمانی خم کرده و بر یک پا ایستادهام.
هوش مصنوعی: تماشای تکیهگاه بلند، لذت دیدن غبار خانهاش، برای چشم آگاه مانند جواهر مینماید.
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر مقام نماز او، همیشه نام نیک او در عالم بالا بر زبانهاست و او را ستایش میکنند.
هوش مصنوعی: فضای صفه و ایوان پر از زیبایی و نقش و رنگ است، بوی خوش و شیرین آن نشاطآور است و آثار آن جان را تازه میکند.
هوش مصنوعی: وقتی که ناشنوا به باغی که آینهکاری شده میرود، زبان او به محض ورود مانند طوطی گویای سخن میشود.
هوش مصنوعی: نگاه کن که چگونه کسی با دستانش بر روی تختهلوح، حل مسائل را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه بارها از خانه و کاشانهام دور شدهام، ای دروازهبان درگاه تو، به درگاه تو آمدهام. لطفاً در را به رویم بگشا.
هوش مصنوعی: در این حال ناامیدی، به من نگاهی کن و با مهربانی کمکم کن، چرا که به شدت زمین خوردهام و به کمکت نیاز دارم.
هوش مصنوعی: در جمع کسانی که به وحدت و یکپارچگی اعتقاد دارند، پیالهام را پر از شراب کن. در نظر دوستداران می، سر بلندیام همچون میناست.
هوش مصنوعی: بیا ای آقا، چون به درگاه ما قدم میگذاری، هر خواستهای که داری را از این مکان بلند مرتبه جستجو کن.
هوش مصنوعی: خداوندا، تا زمانی که گلستان عالم زیبا و خوشبوست و تا وقتی که چرخش آسمانها برقرار باشد، وجود داشته باش.
هوش مصنوعی: دو دستم را برای دعا باز کردهام تا روز قیامت زبانم در ستایش این خاندان گشوده باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر آمد پیلگون ابری ز روی نیلگون دریا
چو رای عاشقان گردان چو طبع بیدلان شیدا
چو گردان گشته سیلابی میان آب آسوده
چو گردان گردباد تندگردی تیره اندروا
ببارید و ز هم بگسست و گردان گشت بر گردون
[...]
خداوندی که در وحدت قدیم است از همه اشیا
نه اندر وحدتش کثرت، نه مُحدَث زین همه تنها
چه گوئی از چه او عالم پدید آورد از لولو
که نه مادت بد و صورت، نه بالا بود و نه پهنا
همی گوئی که بر معلول خود علت بود سابق
[...]
چه جرمست اینکه هر ساعت ز روی نیلگون دریا
زمین را سایبان بندد بپیش گنبد خضرا ؟
چو در بالا بود باشد بچشمش آب در پستی
چو در پستی بود باشد بکامش دود بر بالا
گهی از دامن دریا شود بر گوشۀ گردون
[...]
بهر چیزی بود خرسند هرکش قدر بی بالا
بهفت اقلیم نپسندد کسی کش همتی والا
ز خاک و باد و آب آتش شرف دارد فزون زیرا
که چون باشد سوی پستی بود میلش سوی بالا
ندارد هیچ مخلوقی بعالم قدرت خالق
[...]
سپاه ابر نیسانی ز دریا رفت بر صحرا
نثار لؤلؤ لالا به صحرا برد از دریا
چون گردی کش برانگیزد سم شبدیز شاهنشه
ز روی مرکز غبرا به روی گنبد خضرا
گهی ماننده دودی مسطح بر هوا شکلش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.