از کدامین چمن ای سرو روان می آیی
همچو گل برزده دامان به میان می آیی
چین به ابرو زده چشم لبالب و غضب
ترکش ناز پر از تیر و کمان می آیی
ماه را پیرهن هاله به تن چاک شده
پرده بر روی کشیده ز کتان می آیی
آستین برزده و خنجر خونریز به دست
ای جفاپیشه به قصد دل و جان می آیی
بوی خون از سخن زیر لبت می آید
همچو مینا به می آلوده دهان می آیی
می روی چون نگه از خانه برون چابک و چست
زود می آیی و از دیده نهان می آیی
داغها دست به دامان تو آویخته اند
مگر آتش زده بر لاله ستان می آیی
سیدا را به نگاه رم آهو دریاب
گر به دلپرسی صاحب نظران می آیی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.