قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۶
ما چشم سیه بر شجر طور نداریم
جز لاله درین بادیه منظور نداریم
این طرفه که پیوسته گرفتار خماریم ...
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۶
... بیدرد را گمان که ز صیاد غافلم
کوته نظر زند به گل و لاله دست و من
از همت بلند به سرو تو مایلم ...
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۷
... خون جگر ز شیشه کشیدیم و از حسد
چون لاله داغ بر دل پیمانه سوختیم
آتش زدیم در جگر عاقلان ز رشک ...
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۴
... قدسی نظر به خواری ظاهر مکن که من
داغم ولیک در بغل لاله زاده ام
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۱
... به سینه مهر و وفای تو بیشتر کردم
نظر به روی گل و لاله ام دریغ آید
ز دیده ای که به روی بتان نظر کردم ...
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۱
... هرگاه که رفتیم به یاد تو به گلزار
پهلوی گل و لاله به صد عار نشستیم
شایسته گلزار نبودیم چو بلبل ...
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۲
... در چمن چون غنچه تا کی می توان دلتنگ زیست
خویش را چون لاله بر دامان صحرا می کشم
عشقت از غیرت ز خود می داشتم پنهان کنون ...
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۵
در کوه و دشت پهن شود تا نشان من
ای لاله کاش داغ تو بودی ازان من
از بس که حرف تیغ بتان شد زبانزدم ...
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۶
... نیم به رشک ز سامان غنچه چون من هم
چو لاله دارم از اسباب داغ پهلویی
ز ضعف بر دل مجروح خود گران شده ام ...
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۷
... نظر به غنچه کنی با تهی دلی چه کند
چو گر لاله نشود داغ مهربان کسی
نه خار غنچه به دستم نه داغ لاله به دل
نشد که برخورم از باغ و بوستان کسی ...
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۸
... بتان شهر نهادند داغ بر دل من
چو لاله نیست مرا داغ سینه صحرایی
به آفتاب پس از صبح کس نپردازد ...
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۱
... شکر لله که ز سودای تو گرم است دلم
نیستم سوخته چون لاله به داغ غلطی
خویش را در دل صحرای جنون گم کردم ...
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۲
... پرسد ز آفتاب که تنها چه می روی
کمتر ز لاله ای نتوان بود در جهان
بی داغ دل به دامن صحرا چه می روی ...
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۳
چنان افتاده ام از کار بهر لاله رخساری
که غیر از دیدن رویش نمی آید ز من کاری ...
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۵
دل ز بیداد تو رو کرد به آبادانی
در نظر برگ گل و لاله کند پیکانی
در تماشای در و بام تو چون مهر منیر ...
قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۹
... عیش ما خوش که درین باغ تسلی شده ایم
چون گل و لاله به چاک دل و داغ جگری
من هم امید به شمشیر تو دارم تا کی ...
... موی زلف و مژه داغند ز موی کمری
نفسم سوخته چون لاله به دل گریه کجاست
که ضرورست لب خشک مرا چشم تری ...
قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۳
آنکه کرد از داغ دل روشن چراغ لاله را
بر دل من کاش می افزود داغ لاله را
گر ز دل آهم نمی خیزد نه از افسردگی ست
دود دل بر سر نمی باشد چراغ لاله را
قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۵
... پرده بر داغ کشم چون روم از شهر برون
بر دل لاله چرا تنگ کنم صحرا را
کی به سودای دلم سلسله مویی برخاست ...
قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۶
... بود اول حکایت این که جان خالی کند جا را
به جای لاله و گل دیده پرخون برون جوشد
بت من بر زمین هرجا گذارد آن کف پا را ...