خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۴۱
... از در مهر در نمی آمد
هرچه می تاختم به راه امید
طالعم راهبر نمی آمد
خون همی شد ز آرزو جگرم ...
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۵۶
... با آدمی مطالبه نان همان کند
بس مور کو به بردن نان ریزه ای ز راه
پی سوده سان شود و جان زیان کند ...
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۹ - در مرثیهٔ وحید الدین عموی خود
... آمد به گوش من خبر جان سپردنش
جانم ز راه گوش برون شد بدان خبر
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۲۷
... در هیچ دو رنگت نه درنگ است و نه حاصل
خاقانی از این راه دو رنگی به کران باش
یا عاقل عاقل زی یا غافل غافل
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۴۱ - در مدح اقضیالقضاة علی و آمدن به عیادت خاقانی
... ور تنم شد حلقه خلخال نجیبش یافتم
بر جناح راه دیدم روی خوبش گویم این
حبذا آن ماه نو کاندر رکیبش یافتم ...
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۵۶ - در مرثیهٔ عماد الدین
... تا کی آب چشم پالایی که بردی آب چشم
از ره گوش آمدت بر راه چشم این حادثه
گوش را بربند آخر چند بندی خواب چشم ...
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۶۷
... ناجی راستی شوی ای باژگونه تیم
راه ابتدا خدای نماید پس انبیا
زر اول آفتاب دهد پس کف کریم ...
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۷۱
... بر آب او صفیر ز کیوان شنیده ایم
در عالمی که راه ز ظلمت به ظلمت است
از نور سوی نور شبیخون گزیده ایم ...
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۷۲
... به سگ جانی ار چون سکندر به طبع
در آن راه ظلمات گون آمدیم
چو خضر از سرچشمه خوردیم آب ...
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۷۳
وقت آن است کز این دار فنا درگذریم
کاروان رفته و ما بر سر راه سفریم
زاد ره هیچ ندانیم چه تدبیر کنیم ...
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۹۹
... بیمار جان رمیده برون آمدم ز ری
شاخ حیات سوخته و برگ راه نه
شب تا به چاشت راه روم پس به گرمگاه
بر هر در دهی طلبم منزل نزه ...
... و آن موی همچو رشته تب بر به صد گره
غایب شد از نتیجه جانم میان راه
یک عیبه نظم و نثر که از صد خزینه به ...
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰۱ - در حسرت عمر گذشته
... بلکه من آزادم او در بند آز
بلکه من آگاهم او غافل ز راه
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰۴
دیده از کار جهان دربسته به
راه همت زین و آن دربسته به
دوستان از هفت دشمن بدترند ...
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۲۱ - شکرانهٔ صلت اسپهبد کیالواشیر
... عزم را چند روزه ره به کمین
راه گیر قضا فرستادی
پیش مهدی که پیشگاه هدی است ...
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۴۴
... ور نسودی من عتابش کردمی
شهربانووار چون رفتی به راه
من عمروار احتسابش کردمی ...
... راندمی شب چو نهیبش کردمی
بر چنین مرکوب سی فرسنگ راه
من ز چشم بد نقابش کردمی ...
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۵۸
... پندار چه تلخ هست کم از نوش چون نهی
بر خازنان فکر مبارش ز راه گوش
چون موم خازنانش پس گوش چون نهی
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱ - سرآغاز
... زبانی کافرینت را سراید
مده ناخوب را بر خاطر م راه
بدار از ناپسند م دست کوتاه ...
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲ - در توحید باری
... که صانع را دلیل آید پدیدار
مده اندیشه را زین پیشتر راه
که یا کوه آیدت در پیش یا چاه ...
... همه حمال فرمانند و شک نیست
که را زهره ز حمالان راهش
که تخلیطی کند در بارگاهش ...
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳ - در استدلال نظر و توفیق شناخت
... چرا بت خانه ای را در نبندی
چو ابراهیم با بت عشق می باز
ولی بت خانه را از بت بپرداز ...
... خدا از عابدان آن را گزیند
که در راه خدا خود را نبیند
نظامی جام وصل آنگه کنی نوش ...
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴ - آمرزش خواستن
... عقیدم را در آن ره کش عماری
که هست آن راه راه رستگاری
تو را جویم ز هر نقشی که دانم ...
... به عزم خدمتت برداشتم پای
گر از ره یاوه گشتم راه بنمای
نیت بر کعبه آورده ست جانم ...