گر به شروانم اهل دل میماند
در ضمیرم سفر نمیآمد
ور به تبریزم آب رخ میبود
ارمنم آبخور نمیآمد
ور به ارمن دو جنس میدیدم
دل به جای دگر نمیآمد
هرچه میکردم آسمان با من
از در مهر در نمیآمد
هرچه میتاختم به راه امید
طالعم راهبر نمیآمد
خون همی شد ز آرزو جگرم
و آرزوی جگر نمیآمد
آرزو بود در حجاب عدم
به تمنا به در نمیآمد
همتی نیز داشتم که مرا
دو جهان در نظر نمیآمد
بیش بیش آرزو که بود مرا
با کم کم به سر نمیآمد
آب روزی ز چشمهٔ هر روز
یک دو دم بیشتر نمیآمد
دل نمیداشت برگ خشک آخر
وز جهان بوی تر نمیآمد
ترک بیشی بگفتم از پی آنک
کشت دولت به بر نمیآمد
آنچه آمد مرا نمیبایست
و آنچه بایست بر نمیآمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از لطافت به بر نمیآمد
وز صفا در نظر نمیآمد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.