گنجور

 
۴۵۸۱

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۴

 

... دل چون سفینه می رود از خویشتن که گاه

دریای حسن موج زند در کنار خط

ابرو کمان من صف مژگان ناز را ...

سعیدا
 
۴۵۸۲

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۲

 

... به هر صفت که بینی منم نه غیر من است

که خود محیطم و خود موج و خود کنار خودم

فنا و فقر و بقا را ز هم جدایی نیست ...

سعیدا
 
۴۵۸۳

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۹

 

... همچون نگه ز دیده بینا بریده ایم

هر موج خیز گریه ما بحر خون بود

با نوح این تلاطم طوفان ندیده ایم ...

سعیدا
 
۴۵۸۴

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۱

 

... چه تحت و چه فوق هر چه هستیم

چون بحر خیال موج زن شد

در زورق فکر خود نشستیم ...

سعیدا
 
۴۵۸۵

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۳

 

... که عندلیب تو دارد نوای دل بردن

چو موج خیز شود بحر عشق طوفانی

سزد تو را که شوی ناخدای دل بردن ...

سعیدا
 
۴۵۸۶

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۳

 

... هما را طعنه گردید استخوان جد و آبایت

هنوز ای بی هنر در موج خیز بحر انسابی

سعیدا را فکند از پا خمار ای ساقیا برخیز ...

سعیدا
 
۴۵۸۷

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۸

 

... مبر امید خود را نزد ابنای زمان ای دل

که موج بحر نومیدی است ز ایشان چین پیشانی

به هر تار سر زلف تو بستم دل ندانستم ...

سعیدا
 
۴۵۸۸

سعیدا » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۵

 

بحری پنهان چو کرد جوش و طغیان

هر سو گردید موج هاست دست افشان

افتاد به خاک قطره ها زان افشان ...

سعیدا
 
۴۵۸۹

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹

 

... گوش بر ناله مرغان سحر خوانم نیست

بحر خضرم بنظر موج سرابست طبیب

چون سکندر هوس چشمه حیوانم نیست

طبیب اصفهانی
 
۴۵۹۰

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰

 

... کشتی ما را که عمری بود جویای نهنگ

بر کنار افکند موج و از خطر بگذشت حیف

گفتم از باغ تو چینم میوه ای تا در گشود ...

طبیب اصفهانی
 
۴۵۹۱

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲

 

... شوری از اشگم میان کاروان انداختم

دامن موج خطر باشد مرا ساحل طبیب

کشتی خود را به بحر بیکران انداختم

طبیب اصفهانی
 
۴۵۹۲

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - در وصف بهار ومدح حیدر کرار گوید

 

... هر زمان در بحر غم از طالع برگشته ام

موج سانم می زند بر سینه دشت و کنار

تیره بختی را تماشا کن که در آغاز عشق ...

طبیب اصفهانی
 
۴۵۹۳

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - ابیات ذیل در «تذکره عذری » از همین طبیب نقل گردیده و چنانکه پیداست از قصیده ای بوده، ولی این قصیده در هیچیک از دو نسخه دیوان که در دسترس ماست مسطور نگردیده است

 

... هر کجا ابر سخای تو شود قطره فشان

موج گردد کف در یوزه دریا ز غدیر

مگر از رشح کف جود تو مجنون شده بحر

که صبا هر دمش از موج کشد در زنجیر

روز هیجا که در آیی بمصاف از پی رزم ...

طبیب اصفهانی
 
۴۵۹۴

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح امام والمتقین و یعسوب الدین امیرالمؤمنین گوید

 

... گر نه من آزرده جانم از چه باشد ای صنم

موج اشگم فوج فوج و خیل داغم صف بصف

جیب جانم پاره پاره زلف آهم خم بخم ...

طبیب اصفهانی
 
۴۵۹۵

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - هو القصیده در مدح محمد زمان خان بیگدلی

 

... تا زیر زین قوایم خود در نگار اسب

نوح نبی نه ای و ز طوفان موج خون

چون کشتی از میان کشدت بر کنار اسب ...

آذر بیگدلی
 
۴۵۹۶

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - هو القصیده در مدح علی بن ابی طالب علیه السلام

 

... کشتی ببحر نظم چسان افگنم بگوی

چون موج غم بهم دهد از هر کنار دست

باشد کمال نظم نشان فراغ بال ...

آذر بیگدلی
 
۴۵۹۷

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵ - وله قصیده

 

... در بحر خون چو غوطه دهی خصم را بتیغ

بنشان ز درع موج و ز خودش حباب خواه

یک روز تیغ بر کش و از پیکران سران ...

آذر بیگدلی
 
۴۵۹۸

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - قصیده در تعریف احمدخان خویی دنبلی - ماده تاریخ ۱۱۹۱ ه.ق

 

... کنون ز لنگر عدلش جهان بحمدالله

نجات یافته از چار موج ارکانی

همان عصای کلیم است تیغ خونخوارش ...

آذر بیگدلی
 
۴۵۹۹

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - در مرثیهٔ برادر خود میگوید

 

... دردت چه درد بود که صحت نیافتی

از موج خیز حادثه چون کشتی ات شکست

راه برون شدن بسلامت نیافتی ...

آذر بیگدلی
 
۴۶۰۰

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶ - در کیفیت معراج رفتن آن جناب افضل التحیه و الثنا

 

... هم امروز و فرداست کان تیره آب

زند موج و ساید بچرخش حباب

هم از لطمه ی موج آن آب پاک

شود شسته آلودگیهای خاک ...

... ز کشتی نشینان نماند کسی

دلا خیز ار این ورطه ی موج خیز

بکشتی آل پیمبر گریز ...

آذر بیگدلی
 
 
۱
۲۲۸
۲۲۹
۲۳۰
۲۳۱
۲۳۲
۲۶۳