گنجور

 
۴۱۰۱

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲۴

 

مه ما نیست منور تو مگر چرخ درآیی

ز تو پرماه شود چرخ چو بر چرخ برآیی

کی بود چرخ و ثریا که بشاید قدمت را

و اگر نیز بشاید ز تو یابند سزایی ...

مولانا
 
۴۱۰۲

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶۲

 

... چو زمان برگذری و چو مکان نستیزی

مثل چرخ تو در گردش و در کار آیی

گر چو دولاب تو با آب روان نستیزی ...

مولانا
 
۴۱۰۳

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶۸

 

... تو چو ماهی و عدو سوی تو گر تیر کشد

چو مه از چرخ بر آن تیر و سپر می خندی

بوی مشکی تو که بر خنگ هوا می تازی ...

مولانا
 
۴۱۰۴

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸۲

 

... زان می لعل چو بر مردم شرمنده زنی

ماه فربه شود آن سان که نگنجد در چرخ

گر تو تابی ز رخت بر مه تابنده زنی ...

مولانا
 
۴۱۰۵

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸۵

 

... تا به هر جا که روی خوشدل و سرمست روی

چرخ گردان به تو گردد که تو آب اویی

ماه چرخی چه زیان دارد اگر پست روی

ماهیی لیک چنان مست توست آن دریا ...

مولانا
 
۴۱۰۶

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۰۷

 

آفتابا سوی مه رویان شدی

چرخ را چون ذره ها برهم زدی

آتشی در کفر و ایمان شعله زد ...

مولانا
 
۴۱۰۷

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳۵

 

... گرچه به نقش پستی بر آسمان شدستی

قندیل آسمانی نه چرخ را عمادی

بستی تو هست ما را بر نیستی مطلق ...

مولانا
 
۴۱۰۸

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴۳

 

... غم چون تو را فشارد تا از خودت برآرد

پس بر تو نور بارد از چرخ آبگونی

در عین درد بنشین هر لحظه دوست می بین ...

مولانا
 
۴۱۰۹

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴۸

 

... از موش و موش خانه کی یافت کس بلندی

بالای چرخ نیلی یابند جبرییلی

وز خاک پای پاکان یابند بی گزندی ...

مولانا
 
۴۱۱۰

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۵

 

... گفت ار چه در خماری نی در خمار مایی

گفتم چو چرخ گردان والله که بی قرارم

گفت ار چه بی قراری نی بی قرار مایی ...

مولانا
 
۴۱۱۱

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۸

 

... جانم فدات یا رب ای دل چه گوهری

نی چرخ قیمت تو شناسد نه مشتری

سی سال در پی تو چو مجنون دویده ام ...

مولانا
 
۴۱۱۲

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸۱

 

... ای جان آشنا که در آن بحر می روی

وی آنک همچو تیر از این چرخ می جهی

از خرگه تن تو جهانی منور است ...

مولانا
 
۴۱۱۳

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸۵

 

... جویای شاه تا که همایی بدیده ای

ای چرخ راست گو که در این گردش آن چنان

خورشیدرو و ماه لقایی بدیده ای ...

مولانا
 
۴۱۱۴

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸۹

 

... ای آنک جبرییل ز تو راه گم کند

با صبر تو ندارد این چرخ طاقتی

دل را ببرد عشق که تا سود دل کند ...

مولانا
 
۴۱۱۵

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹۲

 

... گه در زمین خدمت چون خاک ره شدم

بر چرخ روح گاه دویدم باختری

گم گشته از خود و دل و دلبر هزار بار ...

... هر یک به حس درآید چونشان درآوری

صد بر و بحر و چرخ و فلک در فضای غیب

در پا فتاده باشد چون نقش سرسری ...

مولانا
 
۴۱۱۶

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹۳

 

... تو کرده ای ستیزه به گفتار می کشی

سختی کشان ز گردش این چرخ در غم اند

بر رغم جمله چرخه دوار می کشی

ای شاه شمس مفخر تبریز نور حق ...

مولانا
 
۴۱۱۷

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹۷

 

ای آسمان که بر سر ما چرخ می زنی

در عشق آفتاب تو همخرقه منی ...

... از آتشش نسوزی و ز باد ایمنی

ای چرخ آسیا ز چه آب است گردشت

آخر یکی بگو که چه دولاب آهنی ...

... حق گفت ایمن است هر آن کو به حج رسید

ای چرخ حق گزار ز آفات ایمنی

جمله بهانه هاست که عشق است هر چه هست ...

مولانا
 
۴۱۱۸

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱۳

 

... سر بنه ای جان پاک پیش چنین غازیی

چرخ تن دل سیاه پر شود از نور ماه

گر بکند قلب تو قالب پردازیی ...

مولانا
 
۴۱۱۹

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲۹

 

... بر دل هر شب روی ستاره شماری

بی مه او جان چو چرخ زیر و زبر بود

ماهی بی آب را کی دید قراری ...

مولانا
 
۴۱۲۰

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳۲

 

... بر عدد ذره جان فدای تو کردی

چرخ فلک گر بدی مه تو بهایی

با همه شاهی چو تشنگان خماریم ...

مولانا
 
 
۱
۲۰۴
۲۰۵
۲۰۶
۲۰۷
۲۰۸
۴۹۲