از پگه ای یار زان عقار سمایی
ده به کف ما که نور دیده مایی
زانک وظیفهست هر سحر ز کف تو
دور بگردان که آفتاب لقایی
هم به منش ده مها مده به دگر کس
عهد و وفا کن که شهریار وفایی
در تتق گردها لطیف هلالی
وز جهت دردها لطیف دوایی
دور بگردان که دور عشق تو آمد
خلق کجااند و تو غریب کجایی
بر عدد ذره جان فدای تو کردی
چرخ فلک گر بدی مه تو بهایی
با همه شاهی چو تشنگان خماریم
ساقی ما شو بکن به لطف سقایی
بهر تو آدم گرفت دبه و زنبیل
بهر تو حوا نمود نیز حوایی
آدم و حوا نبود بهر قدومت
خالق میکرد گونه گونه خدایی
در قدح تو چهار جوی بهشتست
نه از شش و پنجست این سرورفزایی
جمله اجزای ما شکفته کن این دم
تا به فلک بررود غریو گوایی
غبغب غنچه در این چمن بنخندد
تا تو به خنده دهان او نگشایی
طلعت خورشید تو اگر ننماید
یمن نیاید ز سایههای همایی
خانه بیجام نیست خوب و منور
راه رهاوی بزن کز اوست رهایی
مشک که ارزد هزار بحر فروریز
کوه وقاری و بحر جود و سخایی
هر شب آید ز غیب چون گله بانی
جان رهد از تن چو اشتران چرایی
در عدمستان کشد نهان شتران را
خوش بچراند ز سبزههای عطایی
بند کند چشمشان که راه نبینند
راه الهیست نیست راه هوایی
چون بنهد رخ پیاده در قدم شاه
جست دواسبه ز نیستی و گدایی
کژ نرود زان سپس به راه چو فرزین
خواب ببیند چو پیل هند رجایی
مات شو و لعب گفت و گوی رها کن
کان شه شطرنج راست راه نمایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی عشق و محبت اشاره دارد و شاعر از معشوق خود درخواست میکند که از آن چیزهای ظاهری و دنیوی دور شود و نور محبتش را به او بنمایاند. شاعر تأکید میکند که هر روز باید از دست معشوق خود دوری کند تا عشق و محبت به او احساس شود. همچنین شاعر به مقام آدم و حوا اشاره میکند و به خلقت آنها به دلیل عشق و زیبایی معشوق میپردازد. در نهایت، شاعر از دنیا و تنهایی رنج میبرد و آرزو میکند تا به وصال معشوق دست پیدا کند و به حالت خوشی و سروری برسد.
هوش مصنوعی: اگر از آن ملک و سرزمین یار، برکاتی به ما عطا کنی، ما نور چشم تو هستیم.
هوش مصنوعی: هر روز صبح وظیفهات این است که آنچه را که از دستت دور شده، دوباره به دست آوری، زیرا آفتاب و روشنایی زندگی در انتظار توست.
هوش مصنوعی: به خودت ایمانی داشته باش و به دیگران وعده نده. وفاداری مانند شهریار باید در قلبت حفظ شود.
هوش مصنوعی: در دل گردابها، نور هلالی وجود دارد که از سمت دردها، دارویی ملایم و نرم میآورد.
هوش مصنوعی: دور بزن و نگاه کن که عشق تو همه جا را پر کرده است، اما مردم کجا هستند و تو کجایی که تنها و غریب هستی؟
هوش مصنوعی: اگر به جایگاه و ارزش تو توجه کنیم، باید بگویم که حتی وقتی که چرخ فلک و زمان به اندازه یک ذره از جان من فدای تو شوند، باز هم زیبایی و محبوبیت تو قیمت و ارزشی بس بزرگتر از اینها دارد.
هوش مصنوعی: ما مثل تشنگانی که به شدت عطش دارند، به تو نیاز داریم. ای ساقی، با مهربانی، ما را سیراب کن.
هوش مصنوعی: برای تو آدم را خلق کرد و دبه و زنبیل را برای تو آماده کرد. همچنین حوا نیز به خاطر تو به وجود آمد.
هوش مصنوعی: خالق برای آمدن تو به دنیا، از ابتدا تنها آدم و حوا را نیافرید. بلکه با تنوعی بینظیر، اشکال مختلفی از خلقت را به وجود آورد.
هوش مصنوعی: در جام تو چهار جوی بهشت وجود دارد، نه اینکه از عددهای شش و پنج تشکیل شده باشد. این نشاندهنده شادی و سرور بینظیری است.
هوش مصنوعی: تمام وجود ما را در این لحظه به شکوفایی برسان تا صدای گواهی ما به آسمان برسه.
هوش مصنوعی: در این باغ، غنچهای خندان است، اما او تا زمانی که تو لبخند نزنی، دهانش را باز نمیکند.
هوش مصنوعی: اگر چهرهی درخشان تو نمایان نشود، یمن (خوشبختی) از سایههای آسمانی (فرشتگان) نمیآید.
هوش مصنوعی: خانه بدون جام (لیوان یا ظرف) خوب و روشن نیست، بنابراین باید از طریق راه رهایی عبور کرد زیرا این راه به آزادی منتهی میشود.
هوش مصنوعی: عطر مشک به قدری ارزشمند است که اگر هزاران دریا را به کنار بریزی، باز هم نمیتواند با عظمت و کرامت کوهها و بخشندگی دریای جود و سخاویی که در آن وجود دارد، مقایسه شود.
هوش مصنوعی: هر شب، مانند یک چوپان که گله را میگرداند، روح انسان از بدنش جدا میشود و این روند شبیه به آرامش شترانی است که در چرا هستند.
هوش مصنوعی: در جایی که وجودی نیست، شتران به آرامی در علفهای سرسبز و لطیف میچرخند و از آن خوشحالند.
هوش مصنوعی: چشمهایشان را بستند تا نتوانند راه را ببینند، زیرا این مسیر، راه الهی نیست و تنها راهی برای نفس و تمایلات دنیوی است.
هوش مصنوعی: زمانی که فردی، چهرهاش را به خاک میخواباند و در برابر پادشاه زانو میزند، به راستی از کبر و فخر خود خارج میشود و از فقری که در آن به سر میبرد، رهایی مییابد.
هوش مصنوعی: کسی که در مسیر زندگی دچار انحراف و ناهمواری میشود، مانند فرزین که خواب میبیند و به خواب میرود، نمیتواند به درستی هر قدمی را بردارد. مانند فیل هندی که نشانه قدرت و عظمت است، باید در حرکتهای خود حواسش را جمع کند تا به موفقیت برسد.
هوش مصنوعی: مقداری گیج و حیران شو و از گفتگو و بازی دست بکش، زیرا که آن پادشاه شطرنج همانند یک راهنما عمل میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سفله جهانا چو گرد گرد بنائی
هم بسر آئی اگر چه دیر بپائی
گرچه سرای بهایمی، حکما را
تو نه سرائی چو بیگمان بسر آئی
شهره سرائی و استوار ولیکن
[...]
ای پادشاه عالم بایسته پادشائی
رادی و راست گوئی پاکی و پارسائی
پاینده چون زمینی تابنده چون هوائی
هم بر قران وکیلی هم بر زمان گوائی
آن کس که با تو دارد یک ساعت آشنائی
[...]
گفتم که کرایی تو بدین زیبایی
ای خالق ما که سرور و مولایی
گفتا که چنین سخن تو میفرمایی
من خود خود را که خود منم یکتایی
عاشق نبود هر آنکه باشد رایی
[...]
ای نفس خسیس همّت سودایی
بر هر سنگی که بر زنم قلب آیی
وقت نیامد که روی باز نمایی
پرده نبندی و خیمه بازگشایی
یوسفِ در پرده ای و منتظرانت
بر سر راه اند تا تو کی به درآیی
عیب نکن گر نیازمند ندارد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.