ای سیرگشته از ما ما سخت مشتهی
وی پاکشیده از ره کو شرط همرهی
مغز جهان توی تو و باقی همه حشیش
کی یابد آدمی ز حشیشات فربهی
هر شهر کو خراب شد و زیر او زبر
زان شد که دور ماند ز سایه شهنشهی
چون رفت آفتاب چه ماند شب سیاه
از سر چو رفت عقل چه ماند جز ابلهی
ای عقل فتنهای همه از رفتن تو بود
وآنگه گناه بر تن بیعقل مینهی
آن جا که پشت آری گمراهی است و جنگ
و آن جا که رو نمایی مستی و والهی
هجده هزار عالم دو قسم بیش نیست
نیمش جماد مرده و نیمیش آگهی
دریای آگهی که خردها همه از او است
آن است منتهای خردهای منتهی
ای جان آشنا که در آن بحر میروی
وی آنک همچو تیر از این چرخ میجهی
از خرگه تن تو جهانی منور است
تا تو چگونه باشی ای روح خرگهی
ای روح از شراب تو مست ابد شده
وی خاک در کف تو شد زر ده دهی
وصف تو بیمثال نیاید به فهم عام
وافزاید از مثال خیال مشبهی
از شوق عاشقی اگرت صورتی نهد
آلایشی نیابد بحر منزهی
گر نسبتی کنند به نعل آن هلال را
زان ژاژ شاعران نفتد ماه از مهی
دریا به پیش موسی کی ماند سد راه
و اندر پناه عیسی کی ماند اکمهی
او خواجه همهست گرش نیست یک غلام
آن سرو او سهی است گرش نشمری سهی
تو موسیی ولیک شبانی دری هنوز
تو یوسفی ولیک هنوز اندر این چهی
زان مزد کار مینرسد مر تو را که هیچ
پیوسته نیستی تو در این کار گه گهی
خامش که بیطعام حق و بیشراب غیب
این حرف و نقش هست دو سه کاسه تهی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به طور کلی به بررسی نزدیک بودن انسان به حقیقت و علم میپردازد. شاعر به وجود عقل و حضور آن در زندگی اشاره کرده و میگوید که دوری از عقل باعث گمراهی و مشکلات میشود. او به اهمیت فهم و آگاهی اشاره کرده و یادآور میشود که بسیاری از دنیا مادی و ظاهری است و تنها نیمی از آن آگاهی و خرد است. همچنین به عشق و شوق عاشقی میپردازد و بیان میکند که وضعیت روح و جسم انسان میتواند بر کیفیت زندگیاش تاثیر بگذارد. در نهایت، شاعر به وضعیت کنونی انسانها و ناکامیهایی که درک عمیق حقایق و اصول معنوی را مختل کرده، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای کسی که به دور از ما هستی و ما به شدت مشتاق تو هستیم، تو که از راه درست دور شدهای، شرط و شروط همراهی با تو چیست؟
هوش مصنوعی: نیستی آدمی جز مغز و عقل خود؛ باقی چیزها همچون حشیشاند که چیزی از آنها عاید نمیشود. انسان باید بر مغز و فکر خود تکیه کند تا به باروری و کمال برسد.
هوش مصنوعی: هر شهری که ویران شود و از زیر آن خاکبرداری شود، به دلیل آن است که از سایه پادشاهی دور مانده است.
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید غروب کند، شب تاریکی باقی میماند. وقتی عقل و درک از بین برود، جز نادانی و بیخردی چیزی نمیماند.
هوش مصنوعی: ای عقل، تمام مشکلات و آشفتگیها از دوری تو به وجود آمده است و حالا بر تن کسی که بیعقل است، گناه را میگذاری.
هوش مصنوعی: در آن مکان که برگردی، دچار گمراهی و جنگ خواهی شد، و در آنجا که به سویش بروی، حالت شادی و سرخوشی را تجربه میکنی.
هوش مصنوعی: جهان به دو قسمت تقسیم میشود: نیمی از آن بیجان و مرده است، و نیمی دیگر به آگاهی و شعور تعلق دارد.
هوش مصنوعی: آگاهی و دانشی که همه خردها از آن نشئت میگیرند، نهایت و کمال خرد و دانایی من به شمار میآید.
هوش مصنوعی: ای دل آشنا، تو در آن دریا شنا میکنی و همانند تیر از این گردونه به سوی بالا پرتاب میشوی.
هوش مصنوعی: از بدن تو، دنیای روشنی شکل میگیرد. پس چطور هستی ای روح انسانی که در این بدن قرار داری؟
هوش مصنوعی: ای روح، به خاطر شراب تو به حالت حشری دائمی درآمدهام و این خاک، در دستان تو به طلا تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: وصف تو آنقدر بینظیر و منحصر به فرد است که هیچکس نمیتواند آن را درک کند و حتی بیشتر از آن، تصورات و مثالهای دیگر نمیتوانند به خوبی تو را توصیف کنند.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از عشق زیبا شوی، باید بدان که دریا پاک و بیتنیدگی است و زیبایی حقیقی در آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر به نعل آن هلال نسبت دهند، این دروغگویانِ شاعران موجب نمیشود که ماه از ماهیت خود جدا شود.
هوش مصنوعی: دریا به خاطر موسی دیگر نمیتواند مانع شود و به او کمک میکند، و همچنین دیگر نمیتواند در پناه عیسی قرار گیرد.
هوش مصنوعی: او در واقع آقای همهچیز است، حتی اگر یک خدمتکار هم نداشته باشد. آن قامت مرتفع و زیبا در نظر من بسیار دلانگیز است، حتی اگر نتوانی او را به درستی توصیف کنی.
هوش مصنوعی: شما مانند موسی هستید، اما هنوز در کار شبانی مشغولید. همچنین مانند یوسف هستید، اما هنوز در حال گذراندن شرایط فعلیتان هستید.
هوش مصنوعی: به این معناست که نتیجهی کار به تو نمیرسد، چون تو همواره در این کار ثابت نیستی و ناپایداری داری.
هوش مصنوعی: سکوت کن که بدون غذا و نوشیدنی روحانی، این سخنان و آثار چیزی جز چند کاسه خالی نیستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای گشته یادگار ز کردار تو شهی
دیدار تو مبارک و گفتار تو بهی
از هر بهی بهی تو و بر هر سری سری
از هر مهی مهی تو و بر هر شهی شهی
یا دادنست و یا ستدن کار تو مدام
[...]
ای انوری تویی که به فضل و هنر سزند
احرار روزگار و افاضل ترا رهی
بودند در قدیم امیران و شاعران
واکنون شدت مسلم بر شاعران شهی
هستت خبر که هستم دور از تو ناتوان
[...]
ای پیک پی خجسته نسیم سحرگهی
لطفی کن از برای دل خسته رهی
بگذر بدانجناب که از لطف صاحبش
یا بی نشان خلد چو در وی قدم نهی
یعنی جناب حضرت شاهی که می نهد
[...]
ای پیک عاشقان اگر از حالم آگهی
روشن بگو حکایت آن ماه خرگهی
بگذر ز بوستان نعیم و ریاض خلد
ما را ز دوستان قدیم آور آگهی
وقت سحر که باد صبا بوی جان دهد
[...]
ای آفتاب کشور و ای ماه خرگهی
آخر نظر فکن به عنایت سوی رهی
سرگشته ذره وار منم در هوای تو
تا کی چو خاک راه مرا در هوا دهی
مجروح گشت جان جهانی به تیغ هجر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.