مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۳
... تو شاد و خرم و فرخنده باشی
وگر چرخ و زمین از هم بدرد
ورای هر دو جانی زنده باشی
به هفتم چرخ نوبت پنج داری
چو خیمه شش جهت برکنده باشی ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵۵
... تو حیوانی نگهبان را چه دانی
تو را در چرخ آورده ست ماهی
تو ماه چرخ گردان را چه دانی
تجلی کرد این دم شمس تبریز ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۱
... کجا شد قول و سوگندی که خوردی
نگفتی چرخ تا گردان بود گرد
از این سرگشته هرگز برنگردی ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶۷
... نکونام و نکوروی و نکوفال
چو ماه و چرخ خضرا این عروسی
خمش کردم که در گفتن نگنجد ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۱
... که تا روز قیامت جان مایی
الا ای چرخ زاینده چنین ماه
نزایی و نزایی و نزایی ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷۷
... ز قعر چه به حبل الله رستی
بگیر ای چرخ پیر چنبری پشت
رسن را سخت کز چنبر بجستی ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۴
... نه ترسایی است آن جا نه جهودی
برون از خطه چرخ کبودش
رهیده جان ز کوری و کبودی ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۸۶
... تو خواهی همچو ابر بازگونه
که باران از زمین بر چرخ باری
چو ناخن نیز نگذارد تو را عشق ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۹۶
... مرا سرگشته می دارد خماری
مرا در چرخ آورده ست ماهی
مرا بی یار گردانید یاری ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۸
... وگر این آسیا جوید سکونت
ز چرخ تو نمی یابد رهایی
هر آن سنگی که در چرخش کشیدی
بیابد کان بیابد کیمیایی ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۴۷
... می پنداری به اختیاری
این چرخ به اختیار خود نیست
آخر تو کیی بدین نزاری ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۵۱
... آنجا که توی کی راه یابد
زان جانب چرخ و عرش و کرسی
ای دل تو دلی نه دیگ آهن ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۶۴
ماها چو به چرخ دل برآیی
چون جان به تن جهان درآیی ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷۷
... گر ز لعل شمس تبریزی بیابی مایه ای
کمترین پایه فراز چرخ پیروزی کنی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹۳
... در یکی جسم طلسم آدمی اندر نهان
ای بسی خورشید و ماه و چرخ و اختر داشتی
در چنین جسم چو تابوتی میان خون و خاک ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰۱
... عکس این آتش بزد بر آینه گردون و شد
هر طرف از اختران بر چرخ گردان آتشی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰۶
... آفتاب او نهشت اندر دو عالم سایه ای
آفتاب و چرخ را چون ذره ها برهم زند
وز جمال خود دهدشان نو به نو سرمایه ای ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۱۶
... چه بود باطن کبکی که دل باز نداند
چه حبوب است زمین در که ز چرخ است نهانی
کلهش بنهی وآنگه فکنی باز به سیلی ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲۲
... هله ای روح مصور هله ای بخت مکرر
نه ز خاکی نه ز آبی نه از این چرخ اثیری
تو از آن شهر نهانی که بدان شهر کشانی ...
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۲۳
... هله ای جان و جهانم مدد نور نهانم
ستن چرخ و زمینی هوس خاصی و عامی
عجب از خلوتیانی عجب از مجلس جانی ...