گنجور

 
۳۸۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱۸

 

... می بایدم گذشت ز تنگ دهان دوست

هر کوچه کهکشانی و هر خانه مشرقی است

از فیض آفتاب ثریا فشان دوست ...

صائب تبریزی
 
۳۸۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱۹

 

... اوراق دل ز منت شیرازه فارغ است

تا کوچه گرد زلف حواس است بوی دوست

از سیل فتنه زیر و زبر گر شود جهان ...

صائب تبریزی
 
۳۸۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۲

 

... نتوان عنان عمر به تعبیر تن گرفت

سیلاب را ملاحظه از کوچه بست نیست

چشمش بود چو جام به دست سبو مدام ...

صائب تبریزی
 
۳۸۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴۰

 

... نگرفت پیش اشک مرا منع آستین

سیلاب را ملاحظه از کوچه بند نیست

لب بسته همچو غنچه تصویر زاده ایم ...

صائب تبریزی
 
۳۸۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۵

 

... هر نقطه ای که در خم پرگار عشق نیست

هرچند دلفریب بود کوچه باغ زلف

اما به خوش قماشی بازار عشق نیست ...

صائب تبریزی
 
۳۸۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۶۳

 

... در خانه ای است فرش که در وی گلیم نیست

ما از کجی به کوچه دیگر فتاده ایم

حرفی است این که وضع جهان مستقیم نیست ...

صائب تبریزی
 
۳۸۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۷

 

... فیروز جنگ گشت دل شیشه بار ما

در کوچه ای که سنگ حذر از سفال داشت

زیر سیاه خیمه لیلی نشسته بود ...

صائب تبریزی
 
۳۸۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۹۰

 

... از بس که آبروی عزیزان به گرد رفت

مجنون ما ز بس که به هر کوچه ای دوید

هموار گشت شهر و بیابان به گرد رفت ...

صائب تبریزی
 
۳۸۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶۵

 

از عشق دلی نیست که زخمی نچشیده است

این سیل سبکسیر به هر کوچه دویده است

ای غنچه خندان به حیا باش که شبنم ...

صائب تبریزی
 
۳۹۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶۸

 

... هر مسلک دیگر که کند عقل دلالت

جز دامن صحرای جنون کوچه تنگی است

از سنگدلانی که درین شهر و دیارند

هر کوچه به دیوانه ما شهر فرنگی است

هر حلقه چشمی که در او مردمیی نیست ...

صائب تبریزی
 
۳۹۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳۹

 

ز نغمه تا خدا یک کوچه راه است

بر این حرف بلندم نی گواه است ...

صائب تبریزی
 
۳۹۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵۰

 

... با نام توام هزار و یک کارست

در کوچه گوهرست رفتارش

چون رشته سبکروی که هموارست ...

صائب تبریزی
 
۳۹۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۴

 

... خرقه اش را بخیه از دندان سگ باشد مدام

هر تهیدستی که گردد کوچه گرد احتیاج

از فشار قبر بر گوش حدیثی خورده است ...

صائب تبریزی
 
۳۹۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹۲

 

... مده چو غنچه به دست صبا گریبان طرح

دلش گشاده شود کی ز کوچه گردی شهر

سبکروی که به مجنون دهد بیابان طرح ...

صائب تبریزی
 
۳۹۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳۷

 

... تا قیامت بوی خون آید زدیوار و درش

کوچه ای کز وی دل صد پاره ما بگذرد

می تواند کرد سیر سینه پر داغ من ...

صائب تبریزی
 
۳۹۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴۷

 

... بوسه کار تلخی دشنام نتوانست کرد

تا به سیر کوچه باغ زلف خوبان راه برد

یک نفس در سینه دل آرام نتوانست کرد

صائب تبریزی
 
۳۹۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۵۸

 

خانه بر دوشی که سیر کوچه زنجیر کرد

کی به زنجیرش توان پا بسته تعمیر کرد ...

صائب تبریزی
 
۳۹۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹۱

 

... این شرر را آهن از خارا برون می آورد

کوچه زنجیر بن بست است در ظاهر ولی

هر که رفت آنجا سر از صحرا برون می آورد ...

صائب تبریزی
 
۳۹۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴۵

 

... از مروت نیست مجنون مرا عاقل شدن

در سر هر کوچه طفلی انتظارم می کشد

گرچه دامن بر ثمر چون سرو و بید افشانده ام ...

... شد نمایان زخمم از سیر خیابان بهشت

دل به سیر کوچه باغ زلف یارم می کشد

چون توانم پای در دامن چو بی دردان کشید ...

صائب تبریزی
 
۴۰۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۷۸

 

... شیشه ها قالب تهی از ساغر ما کرده اند

می دهد سد سکندر کوچه پیش تیغ ما

پیچ و تاب عشق را تا جوهر ما کرده اند ...

صائب تبریزی
 
 
۱
۱۸
۱۹
۲۰
۲۱
۲۲
۴۹