از خط حلاوت لب جانان به گرد رفت
از جوش مور این شکرستان به گرد رفت
در بسته شد ز گرد کسادی دکان عیش
تا پسته ترا لب خندان به گرد رفت
شد ملک حسن زیر و زبر از غبار خط
دیوار خشک ماند و گلستان به گرد رفت
از بال و پر فشانی گستاخ طوطیان
لعل لب ترا شکرستان به گرد رفت
صف در برابر صف محشر که می کشد؟
از خط سبز آن صف مژگان به گرد رفت
صد خضر را چگونه دهد داد، قطره ای؟
از خط طراوت لب جانان به گرد رفت
ایمن ز خط مباش که دیدم به چشم خویش
کز بال مور ملک سلیمان به گرد رفت
از بوی گل هنوز دل از هوش می رود
هر چند آب و رنگ گلستان به گرد رفت
یاقوت آبدار تو آورد عاقبت
خطی به روی کار، که ریحان به گرد رفت
بنشین که از خرام تو ای آب زندگی
چندین هزار سرو خرامان به گرد رفت
صبری که بود پشت امیدم ازو به کوه
آخر زنی سواری طفلان به گرد رفت
از بیقراری دل دیوانه خوی من
زنجیر توتیا شد و زندان به گرد رفت
افسوس بر گذشتن موران که می خورد؟
جایی که تاج و تخت سلیمان به گرد رفت
غفلت نگر که خرمن خود را نکرده پاک
از تندباد حادثه دهقان به گرد رفت
چون ابر از جبین هوا آب می چکد
از بس که آبروی عزیزان به گرد رفت
مجنون ما ز بس که به هر کوچه ای دوید
هموار گشت شهر و بیابان به گرد رفت
از دشمن ضعیف حذر کن که بارها
خواب گران ز جنبش مژگان به گرد رفت
زان سایه ای که سرو تو بر خاکشان فکند
دعوای خونبهای شهیدان به گرد رفت
صائب که پاک می کند از روی کف غبار؟
در قلزمی که گوهر غلطان به گرد رفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر به وصف زیبایی و جذابیت جانان میپردازد و به توصیف تأثیرات زیباییها و فراز و نشیبهای زندگی میپردازد. شاعر با معانی نمادین از زیبایی لبها، مژگان و خطهای دلکش عشق، از حسرتی که بر اثر گذر زمان و دوری از محبوب به وجود آمده، سخن میگوید. در اینجا مولف به تصاویری چون چشمان زیبا، غبار ناشی از فراق، و تندباد حوادث اشاره میکند که همگی نشاندهنده تغییرات و ناپایداری زندگی هستند. در نهایت، شاعر از مشکلات و حوادث زندگی غمگین است و بر اثرات آن بر روح و روان انسان تأکید میکند.
هوش مصنوعی: از زیبایی و شیرینی لبهای محبوب، عطر و لذت شکرگاهی به وجود آمده که همه جا را پر کرده و برای مورچگان نیز جذاب و خوشایند است.
هوش مصنوعی: در اینجا به یأس و ناامیدی از روزگار اشاره شده است. زمانی که زندگی به خاطر کسادی و تعطیلی خوشیها و تفریحات به تلخی رسیده، از لذتهای شیرین و خوشحالیها خبری نیست و همه چیز در دنیای شادی، رو به خاموشی رفته است. در این شرایط، لبخند و شادی که همچون پستهای خوشمزه میتواند ما را شاد کند، دچار مشکل شده و به دور از دسترس قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: ملک و مملکت زیبایی تحت تأثیر خطایی خراب شده و در اثر این بیتوجهی، دیوارها خراب شده و گلستانی که زمانی سرسبز و زیبا بود، اکنون در گرد و غبار محو شده است.
هوش مصنوعی: از زیبایی و شجاعت طوطیهای رنگارنگ، لبهای تو به مانند شکرستانی پر از sweetness و لذت شده است.
هوش مصنوعی: در روز قیامت، چه کسی میتواند در برابر صفهای به هم پیوسته مقاومت کند؟ تنها رنگ سبز و زیبای مژگان اوست که میتواند دلها را متوجه خود کند و افراد را به دور خود میکشد.
هوش مصنوعی: چطور میتواند هزاران خضر (منظور از خضر، حکمت و زندگی جاویدان است) تنها با یک قطره آب به دست آید؟ همهی زیبایی و تازگیای که از لبهای محبوب نشأت میگیرد، به دور ریخته شده است.
هوش مصنوعی: از خطاها و اشتباهات مصون نباش، زیرا خودم دیدهام که حتی کوچکترین موجودات مانند موری در برابر سلطنت سلیمان دچار تحول و تغییراتی میشوند.
هوش مصنوعی: عطر گل هنوز هم دل را میبرد و انسان را به وجد میآورد، هر چند که رنگ و شکوه باغ در حال کاهش باشد.
هوش مصنوعی: در نهایت، زیبایی و درخشندگی تو باعث شد که خطی زیبا و دلنشین بر چهرهات نقش ببندد، گویی که گلهای خوشبو در دور آن چیده شدهاند.
هوش مصنوعی: بنشین و تماشا کن که از زیبایی و نرمی حرکات تو، هزاران درخت سربلند و خوشحالت در اطراف حضور دارند.
هوش مصنوعی: صبری که به امیدم تکیه کرده بود، به مرور زمان مثل کوهی مستحکم شد و حالا مانند سواری که بر روی اسب نشسته باشد، کودکان دور و برم جمع شدهاند.
هوش مصنوعی: از ناراحتی و دلزدگی خودم، دلم به زنجیر عشق تو گرفتار شده و احساس میکنم که به نوعی در زندان تو گیر افتادهام.
هوش مصنوعی: افسوس بر از دست دادن فرصتها و ارزشهایی که با گذشت زمان از بین میروند؛ در حالی که روزگاری تاج و تخت سلیمان در آنجا قرار داشت.
هوش مصنوعی: مراقب باش که برای نگهداری از محصول خود بیتوجهی نکنی، چون در اثر طوفانهای ناگهانی ممکن است به شدت آسیب ببینی. مانند دهقانی که در حال برداشت محصولش، به دورش میچرخد و از خطراتی که ممکن است به خرمنش آسیب برساند، غافل است.
هوش مصنوعی: به مانند ابر که از پیشانی آسمان باران میبارد، آبروی شریفان نیز به قدری ریخته شده که گویا از آنها نیز آب میچکد.
هوش مصنوعی: مجنون به خاطر اینکه مدام در کوچهها و خیابانها میدوید، باعث شد که شهر و بیابان برای او آشنا و صاف و هموار شوند.
هوش مصنوعی: از دشمنان کمقدرت دوری کن، زیرا آنها میتوانند به راحتی با حرکت چشمهایشان خواب را از تو ببرند.
هوش مصنوعی: به خاطر سایهای که سرو زیبای تو بر زمینشان انداخت، دعوای بازپسگیری خون شهیدان به دورشان پیچید.
هوش مصنوعی: کیست که از روی کف، غبار را پاک کند؟ در جایی که دانهای گرانبها در زیر غبار مدفون شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.