زخم گل آب از نوای آبدارم میکشد
شور بلبل خجلت از جوش بهارم میکشد
از مروت نیست مجنون مرا عاقل شدن
در سر هر کوچه طفلی انتظارم میکشد
گرچه دامن بر ثمر چون سرو و بید افشاندهام
همچنان سنگ ملامت زیر بارم میکشد
وحشیی کز سایه خود خانه میسازد جدا
این قدر دنبال خود یارب چه کارم میکشد؟
روی سختی کز دل چون آهن او دیدهام
گر شوم در سنگ پنهان، چون شرارم میکشد
شد نمایان زخمم از سیر خیابان بهشت
دل به سیر کوچه باغ زلف یارم میکشد
چون توانم پای در دامن چو بیدردان کشید؟
خار صحرای ملامت انتظارم میکشد
آن که دامن بر چراغ عمر من زد، این زمان
آستین بر گریه شمع مزارم میکشد
صائب آن نخل برومندم که در فصل خزان
خون گل گردن ز جیب شاخسارم میکشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به بیان احساسات عمیق و دردهای درونی شاعر میپردازد. او از زخمهای روحی ناشی از عشق و انتظار سخن میگوید. گل آب، بلبل، و کوچهها نمادهایی از زیبایی و غم در زندگیاند. شاعر خود را در حالی میبیند که در انتظار و حسرت به سر میبرد و ملامتها و دشواریهای زندگی را تحمل میکند. او به تضاد بین زیباییهای عشق و زخمهای ناشی از آن اشاره میکند و از دوران تنهایی و ناکامیهای خود میگوید. در نهایت، شاعر به تصویر سازی از خاطرات و دلتنگیهایش میپردازد و زندگی را به مثابهی یک سفر پر از چالش و انتظار به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: زخم گل، به خاطر صدای لطیف و آبی که دارد، انگیزهای برای من ایجاد میکند. این صدا باعث میشود بلبل احساس شرم کند و زیبایی بهار را بیشتر درک کند.
هوش مصنوعی: مجنون از مروت و جوانمردی خود نمیگذرد، چگونه ممکن است عاقل شود، در هر کوچهای کودکانی هستند که در انتظار او ماندهاند.
هوش مصنوعی: اگرچه مانند سرو و بید که میوههایشان را به نمایش میگذارند، من هم آن را به نمایش گذاشتهام، اما هنوز هم سنگینی ملامت و سرزنش دیگران بر دوش من احساس میشود.
هوش مصنوعی: شخصی که مانند وحشیها از سایهاش خانه میسازد، چرا اینقدر من را به دنبال خود میکشد و تحت فشار قرار میدهد؟
هوش مصنوعی: من در سختیهایی که از دل آهنین او برخواسته، تجربهای دارم؛ اگر هم در میان سنگها پنهان شوم، باز هم مانند شرارهای خواهم بود که توجه را جلب میکند.
هوش مصنوعی: زخم و درد من از گذر در خیابان بهشت نمایان شده است و دل من به سوی گشت و گذار در کوچه باغهای موهای محبوبم کشیده میشود.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم به کسی که بیدرد است، نزدیک شوم؟ در حالی که زخمها و ناکامیهای زندگیام مانند خارهایی در بیابان، مرا در انتظار نگه داشتهاند.
هوش مصنوعی: آن کسی که عمر و زندگی من را تحت تاثیر قرار داد و باعث ناراحتیام شد، اکنون در این لحظه به یاد من و برای گریه کردن بر سر مزارم دست به کار شده است.
هوش مصنوعی: من مانند نخل بلند و استواری هستم که در فصل پاییز، با وجود شرایط سخت، هنوز جوانههای گلی را از دل خود بیرون میآورم و به زندگی ادامه میدهم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من نمیگویم که جور روزگارم میکشد
طعنه بدخواه و بدعهدی یارم میکشد
دور از او بیطاقتی باشد که روزی چند بار
محنت و دردی و داغ انتظارم میکشد
من نهانی عشق ورزم با دل آن تندخو
[...]
گر برون میآید، آن بیرحم، زارم میکشد
ور نمیآید، به درد انتظارم میکشد
گر، معاذ الله، نباشد دولت دیدار او
محنت هجران به اندک روزگارم میکشد
ای که گویی: بر سر آن کوی خواهی کشته شد
[...]
غم هجوم آورده میدانم که زارم میکشد
وین غم دیگر که دور از روی یارم میکشد
میکشد صد بار هر ساعت من بد روز را
من نمیدانم که روزی چند بارم میکشد
گریه کن بر حسرت و درد من ای ابر بهار
[...]
یار بهر خاطر اغیار زارم میکشد
من به این خوش میکنم خاطر، که یارم میکشد
وعدهٔ وصلم به محشر میدهد، در زیر تیغ؛
میکشد، اما ز لطف امیدوارم میکشد
در قفس داغ فراق گل، جگر میسوزدم
[...]
روزگاری بود امیدم که یارم میکشد
وه که اکنون حسرت آن روزگارم میکشد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.