ز نغمه تا خدا یک کوچه راه است
بر این حرف بلندم نی گواه است
به حق از تنگنای نی رسیدم
خوشا ملکی که اینش شاهراه است
همه سر اناالحق می سراید
ندانم آب این نی از چه چاه است
نوایش گوش را تنگ شکر کرد
دهان نی که را تا بوسه گاه است
کباب شعله آواز گردم
که یک زنجیره او زلف آه است
نوای عود در طاقت گدازی
به آتشدستی برق نگاه است
مشو از کاسه طنبور غافل
که لبریز از شراب عقل کاه است
بکش دست نوازش بر سر چنگ
که لوح سینه ام بر مد آه است
تأمل چیست در دلها شکستن؟
تصور کن همان طرف کلاه است
گناه شرمگینان را چو صائب
زبان بی زبانی عذرخواه است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ملک مسعود ابراهیم شاه است
که بر شاهیش هر شاهی گواه است
نه چون عدلش جهان را دستگیر است
نه چون قدرش فلک را پایگاه است
نبیند چون کلاه او جلالت
[...]
شه مشرق که مغرب را پناه است
قزلشه کهافسرش بالای ماه است
درون خانهٔ جانت سیاه است
چه سود ار بر سرت زرین کلاه است
ز یک یک ذره سوی دوست راه است
و یا در چشم تو عالم سیاه است
سیه را خود بریده جایگاه است
که اندر دیده هم مردم سیاه است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.