از عشق دلی نیست که زخمی نچشیده است
این سیل سبکسیر به هر کوچه دویده است
ای غنچه خندان به حیا باش که شبنم
آواز شکر خنده گل را نشنیده است
در بردن دل اینهمه تعجیل چه لازم؟
این طور زلیخا پی یوسف ندویده است
در صاف خموشی نبود درد ندامت
دندان تأسف لب ساغر نگزیده است
صائب نفس مشک فشان تو مکرر
از مغز غزالان ختن عطسه کشیده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و دلشکستگی میپردازد. شاعر اشاره میکند که همه انسانها تجربهای از درد عشق را دارند و همچنین به موقعیت و ظرافت عشق اشاره میکند. او به غنچهای که خندان است هشدار میدهد که نباید در شادیاش غافل شود زیرا ممکن است غم را از یاد ببرد. همچنین اشاره میکند که شتابزدگی در عشق لازم نیست و به داستان زلیخا و یوسف اشاره میکند تا نشان دهد که عشق واقعی باید با صبر باشد. در نهایت، شاعر به زیباییهای طبیعت و اشتیاقهای دل اشاره میکند که همواره در پس این احساسات نهفتهاند.
هوش مصنوعی: هیچ دلی نیست که از عشق رنجی نکشیده باشد، این عشق مانند سیل خروشان به هر گوشه و کناری سرک کشیده است.
هوش مصنوعی: ای غنچهای که خندان هستی، با حیا باش زیرا شبنم هنوز صدای شیرین و خندهدار گل را نشنیده است.
هوش مصنوعی: ضروری نیست که برای به دست آوردن دل دیگران اینقدر عجله کنیم. زلیخا هم برای رسیدن به یوسف اینگونه هشیارانه ندویده است.
هوش مصنوعی: در سکوت و آرامش، هیچ نشانهای از پشیمانی و افسوس وجود ندارد، زیرا لبهای کسی که از جام مشروب نچشیده است، بیدرد و بیغصهاند.
هوش مصنوعی: نفس تو هم مانند مشک خوشبو، بارها و بارها از مغز غزالان ختن عطر افشانی کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر زاهد کم خواره محبت نچشیده است
خونابه نخوردست و ریاضت نکشیده است
بر سینه ندارد اثر زخمی از آن تیغ
این نیز دلیل است که از خود نبریده است
بیش از ترشی بخشی ازین خوان نرسیدش
[...]
دل از سر کوی تو اگر پای کشیده است
باز آمدنش زودتر از رنگ پریده است
ناصح هذیان گوید و ما را تب عشق است
مابسمل و او می طپد اینرا که شنیده است
حال دل صدپاره که در نامه نوشتم
[...]
زان خرمن گل حاصل ما دامن چیده است
زان سیب ذقن قسمت ما دست گزیده است
ما را ز شب وصل چه حاصل، که تو از ناز
تا باز کنی بند قبا، صبح دمیده است
چون خضر شود سبز به هر جا که نهد پای
[...]
حقا که ملامتگر روی تو ندیده است
معنی نشینده است و بصورت نگردیده است
پیغام که آورد سحر باد که از شوق
دیوانه شده بلبل و گل جامه دریده است
ای حلقه بگوش خم زلفین تو خورشید
[...]
این کیست که او پرده ز رخسار کشیده است
سرمست و چمان جانب گلزار چمیده است
در دشت چنین لاله خودرو نشکفته است
در باغ چنین میوه شیرین نرسیده است
چون است که هر کس که طمع کرده بدان باغ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.