گنجور

 
۳۳۲۱

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - در مدح ملک اعظم اردشیربن حسن اسپهبد مازندران

 

... چون برآمد بافق گرم درآمد بعتاب

با من از راه مجارات نه از روی جدال

گفت کای شاعر شاهی که همی نازد ازو ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۲۲

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۶ - در مدح صدر اجل ابوالفتوح محمد قوام الدین هنگام مسافرت حج

 

... کنون ز فرش پر مرتع آمد و منهل

رهی که بود در آنراه عافیت از بیم

گرفته همچو بنفشه کلاه زیر بغل ...

... اگر چه رفت بظاهر سه اسبه همچو قلم

بسر برید همی راه بارگاه ازل

تبارک الله ازان کوه شکل ناقه او ...

... نه در تو بخل بمثقال حبۀ خردل

براه دین چو خردنیست در دلت غفلت

بکار خیر چو توفیق نیست در تو کسل ...

... ز دل نشاط بیکبار گشته بیگانه

ز دیده خواب بیک راه گشته مستأصل

همیشه تا که عرب را بپاید اندر شعر ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۲۳

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۵ - در مدح اقضی القضاة رکن الدین صاعد

 

... صدگونه کند عفو تو بر روی گنه عذر

صدگونه نهد جود تو بر راه طمع دام

اقبال تو بین پای بلا بسته بزنجیر ...

... اقبال تو پاینده و انصا ف تو پیوست

احسان تو هموراه و انعام تو مادام

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۲۴

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۱ - درتهنیت حج

 

... واسباب طرب شکسته بر هم

توفیق ترارفیق و همراه

جبریل تر اندیم و همدم ...

... دل کرده فدای درد و جان نیز

زر کرده نثار راه و سرهم

بالطف تو چون نسیم جانبخش ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۲۵

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۲ - قصیده

 

... وز تو چو معدن پر از زرست کنارم

تا که مرا هست سوی درگه تو راه

از دگران هیچ امید و بیم ندارم ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۲۶

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۳ - قصیده

 

... تویی که آتش همت زنی بخر من بخل

که راه شکرزنی آب از بحار کرم

ز جانب کف تو یک نسیم می نوزد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۲۷

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۵ - درتوصیف آتش و مدح رکن الدین مسعود

 

... مگر ز سرما گشتست روی چرخ کبود

مگر ز برف ببستست راه کاهکشان

ببین که ماه ز سرما چگونه میلرزد ...

... سپهر گردش و گیتی گشای و قلعه ستان

اساس دوزخ نمرود و باغ ابراهیم

دلیل منزل تکلیم موسی عمران ...

... بجان چو فرصت یابد نمیدهش امان

گهی ز آهن پیراهنی کند چو زره

که فرجه ها بود اندر میان پودش و تان ...

... بروزگار تو الحق عجب همی دارم

که بر امید رهی راه میزند حرمان

چو من دو دیوان آراستم بمدحت تو ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۲۸

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۳ - قصیده

 

... بچرب و شیرین همچون زنان بپرور تن

ولی بمانی ترسم چو راه باید رفت

که رهروان را صعب آفتیست رنج سمن ...

... میان جامه دلی زنده چون نداری پس

بنام خواه کفن خوان و خواه پیراهن

گرت ز نعمت خالی شود دهن یکدم ...

... اگر زمانه کسی را بطبع گشتی رام

دگر نبودی مراهل بیت را توسن

چو باسلاله پیغمبر آن رود توکه ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۲۹

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۹ - در مرثیت قوام الدین و تهنیت رکن الدین برای برء مرض

 

... آری ز تب چه مایه رسد شیر را زیان

تب چون بسوی عرض لطیف تو راه یافت

بروی فتاد لرزه ز سهمت در آنمکان ...

... از بسکه میروند بمژده ملک بهم

آنک فتاده جاده بر راه کهکشان

بر چرخ سعد اکبر کش مشتری است نام ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۳۰

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۰ - چیستان بنام شمشیر و مدح اسپهبد مازندران

 

... صیت سخایت مرا خواند برون زاصفهان

حرص همیگفت خیز راه سپرهین و هین

عقل همیگفت باش پرده مدرهان و هان ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۳۱

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۵ - قصیده

 

... ترنگا ترنگ و چقاچق گرفته

همه راه دشمن بلشگر ببسته

همه شاه اعدا به بیدق گرفته ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۳۲

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۷ - در وصف قاضی القضاة رکن الدین

 

... وی خرد دیوانه بند تو عاقل یافته

هم کمر گرد میانت نیک گمراه آمده

هم سخن راه دهانت سخت مشکل یافته

عشق تو اندیشه های وصل بازی داشته ...

... نی دل اندر وصل و هجر تو نبندم زانکه هست

راه سوی حضرت آن صدر عادل یافته

حرز مطلق رکندین اقضی القضاة شرق و غرب ...

... جهان دردیجور شبهت از شعاع خاطرش

راه کشف معضل و حل مسایل یافته

ناصح او را ملک مقبول و مقبل داشته ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۳۳

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۰ - قصیده

 

... نور ضمیر تست چو صبح آفتاب زای

راهی سپرده تو که آنجا نبوده راه

جایی رسیده تو که آنجا نبوده جای ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۳۴

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۱ - در مدح قوام الدین صاعد

 

... از روی کمال جوهر عقلی

وز راه نهاد عالم جانی

یک ساعت خرج جود تو نبود ...

... گر از تو کسی علی المثل پرسد

از راه فضول طبع انسانی

گوید که فلان چه جرم کرد آخر ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۳۵

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در نعت رسول اکرم (ص)

 

ای از بر سدره شاهراهت

وی قبه ی عرش تکیه گاهت ...

... چرخ ارچه رفیع خاک پایت

عقل ار چه بزرگ طفل راهت

خورده است خدا ز روی تعظیم ...

... دست تو و دامن تو زان پاک

در راه تو زخم محض مرهم

بر یاد تو زهر عین تریاک ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۳۶

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷ - در شکایت از روزگار

 

... کار غم و دلم چو شترمرغ و آتشست

راه وفا سپردم و دشمن گواه بس

فضل و هنر گزیدم و اینم گناه بس ...

... پاکی زمن پدید کند زرق حاسدم

رایات صبح پرده در دزد راه بس

بنگر بیک دروغ که چون تیره گشت حال ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۳۷

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۴ - در مدح قوام الدین

 

... باغ ببرد از چمن خلد زیب

صبح بزد بر نفس مشگ راه

ماشطه جعد بنفشه است باد ...

... خشم چه حاجت تو مکن جز که لطف

تا شود افعی زه پیراهنش

خواجگی خصم تو دانی ز چیست ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۳۸

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶ - تقاضای رسم

 

... مکن ایصدر بنده را بنواز

که مرا راه جز بدین در نیست

زر بده گر نمیدهی دستار ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۳۹

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵ - آری شود ولیک بخون جگر شود

 

... گر رای انورش پی فضل و هنر شود

هر روبهی که در حرم شاه راه یافت

از فرشاه در دهن شیر نر شود ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۳۳۴۰

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۶ - وظیفه

 

... شب نباشد که روز نشمارد

هر کرا راه و رسم این باشد

بر تو مرسوم خویش بگذارد

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
 
۱
۱۶۵
۱۶۶
۱۶۷
۱۶۸
۱۶۹
۱۰۲۲