کی است نوبت احسان و روزگار کرم
چه وقت میشکفد باز نو بهار کرم
که خون گرفت دل اشتیاق پیشه من
در اشتیاق بزرگی و انتظار کرم
غبار بخل ز صحن زمین بچرخ رسید
کجاست آخر یک ابر سیل بار کرم
نه مرغ همت کس را پری ز بال سخا
نه شاخ دولت کس راست برگ و بار کرم
ز بار شکر و ثنا می کشم هزاران کوه
کجاست کس که کشیدنیم ذره بار کرم
نهفته پرده امساک جمله چهره جود
گرفته گرد خساست همه عذار کرم
نیامد آخر یک گل ز غنچه احسان
نماند آخر یک طفل از تبار کرم
نعوذ بالله اگر صدر شرق خودنبدی
که خواست بودد گر در همه دیار کرم
فروغ شرع پیمبر علاء دین خدای
که دست اوست بانصاف دستیار کرم
منیر طلعت او سوسن ریاض شرف
بلند همت او سرو جویبار کرم
زهی بعرض کریم تو ابتهاج ثنا
زهی بکف جواد تو افتخار کرم
رفیع منصب تو تر و خشک عز و جلال
شریف خلق تو پنهان و آشکار کرم
گذشت آنکه کرم در دیار ما بودی
باو نزار و کنون بین همه مزار کرم
کرم بحضرت عالیش بسته شد ور نه
کجا رسیدی امید در غبار کرم
بخدمت در خود مر سپهر اخضر را
مکن قبول که اینست روزگار کرم
عدو کنون بملامت اگرچه میگوید
که می چه گوید آخر فلان ز کار کرم
جهان چو صیت تو گیرد یقین کند که ترا
بخیر خیر شود شست خار خار کرم
کجاست حاتم طی تا ببیندی باری
ببارگاه تو از صاحب اعتذار کرم
توئی که آتش همت زنی بخر من بخل
که راه شکرزنی آب از بحار کرم
ز جانب کف تو یک نسیم می نوزد
که می نگیرد امید را کنار کرم
تو اینچنین وهم ا زشهر تو کسان دانم
که جان بعطسه برآرند از بخار کرم
بصرف ده صد نفروشمت بهیچ کریم
زهی شناختن از کوهرت عیار کرم
من ارچه هستم بر سنت قدیم کرام
در اوفتاده بافلاس ا زاختیار کرم
ز در مدح تو شاها طویلۀ دارم
که عشرقیمت آن نیست دریساکرم
بحق من کن اگر میکنی کرم که مرا
بنظم و نثر زبانیست حقگذار کرم
شب ثنای تو تا روز چون منم بیدار
برون در مگذارم بروز بار کرم
منم که ناید در هیچ قرن خوش صوتی
چو عندلیب مدیحم بشاخسار کرم
ولیک مرغ سخن گرچه کس بنپذیرد
شود بعاقبت کار هم شکار کرم
همیشه تا گهر و زر همیکنند نثار
بکوه و دریا از بذل بیشمار کرم
حصار اهل هنر باد آستانه تو
تو از نوایب ایام در حصار کرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره اشتیاق و انتظار برای کرم و بخشش است. شاعر با ادبیاتی زیبا و احساسی به توصیف حال خود پرداخته و به جستجوی کرم و احسان معشوق میپردازد. او از بخل و تنگدستی سخن میگوید و yearning (اشتیاق) برای روزگاری پر از نیکی و سخاوت را بیان میکند. شاعر به مقایسه ای از ویژگیهای بزرگانی همچون حاتم طایی اشاره میکند و در نهایت با ابراز شکایتی از حال و روزگار خود، آرزوی برقراری دوباره بخشش و ثنا را در سر دارد. در واقع، این شعر جلوهای از احساسات عمیق و آرزوی رسیدن به فضایل انسانی همچون کرامت، سخاوت و نیکوکاری است.
هوش مصنوعی: چه زمانی نیکی و لطف به سراغ ما میآید و چه وقتی دوباره فصل با لطف و رحمت آغاز میشود؟
هوش مصنوعی: دل من پر از اشتیاق و انتظار است، گویی که محبت و بزرگی در دل من وجود دارد و این احساسات به شدت وجودم را تحت تأثیر قرار دادهاند.
هوش مصنوعی: غبار و کدورت ناشی از بخل و حرص در زمین به وجود آمده است. حالا این سؤال پیش میآید که در این میان، چه زمانی ابر رحمت و generosity باران کرم و بخشش خواهد بارید.
هوش مصنوعی: هیچ کس را همت و ارادهای نیست که با سخاوت خود پرواز کند، و هیچ کس هم درخت بخت و شانسش آنقدر بارور نیست که ثمرههای نیکی داشته باشد.
هوش مصنوعی: به خاطر نعمتها و سپاسهایی که دارم، بار سنگینی از شکر بر دوش میکشم. بیکس و تنها هستم و هیچکس در کنارم نیست که این بار سنگین را با من به دوش بکشد.
هوش مصنوعی: پردهبرداری از خودداری، چهرهای بخشش را نشان میدهد، در حالی که همه نشانههای بخیل بودن بر چهرهی نیکوکاران وجود دارد.
هوش مصنوعی: در نهایت، هیچ گلی از غنچهی نیکی و احسان باز نشده و هیچ کودکی هم از نسل مهر و محبت به دنیا نیامده است.
هوش مصنوعی: اگر به خدا پناه ببریم که درخت بزرگی در شرق نباشد که هر چیزی که بخواهد، در تمام سرزمینها ثمر دهد.
هوش مصنوعی: نور و روشنی آداب و قوانین پیامبر (ص) به دین و خداوندی که دست او در راه انصاف و کمک به بندگانش یاریدهنده است، اشاره دارد.
هوش مصنوعی: چهرهاش مانند گل سوسن در باغ جلوهگر است و شخصیتش به شکلی بلند و والا مانند سروهای کنار جویبارهاست.
هوش مصنوعی: عجب از بزرگی و کرم تو که باعث شادی و سرور است! عجب از دستان با جود تو که مایه افتخار و بخشندگی است!
هوش مصنوعی: مقام بلند تو باعث افتخار و荣耀 است و بزرگی و عظمت تو هم در دلها پنهان است و هم در ظاهر نمایان. سخاوت و generosity تو نیز به وضوح قابل مشاهده است.
هوش مصنوعی: زمانی بود که کرم و مهربانی در دیار ما ساری و جاری بود، اما اکنون در میان همه قبرها و مکانها تنها نشانههایی از آن مهربانی باقی مانده است.
هوش مصنوعی: اگرچه به مقام والای او نزدیک شدهای، اما اگر لطف و رحمت او نبود، تو هیچگاه به اینجا نمیرسیدی. انتظارت در سایه رحمت اوست.
هوش مصنوعی: به خودت سختی نده و به چیزهای کوچک و فرعی اهمیت نده، چون این روزگار متعلق به مهربانی و لطف است.
هوش مصنوعی: دشمن اکنون به خاطر عیبجوییهایش، هرچند چیزی میگوید، اما در واقع به چه چیزی اشاره دارد، در حالی که به خوبی از کار نیک من آگاه است.
هوش مصنوعی: وقتی که نام نیک تو در جهان طنین انداز شود، همه مطمئن میشوند که از خوبی تو خیر و برکت به وجود خواهد آمد.
هوش مصنوعی: کجاست حاتم طایی تا از عطای او و مهربانیاش در پیشگاه تو سخن بگویم و از او درخواست یاری کنم؟
هوش مصنوعی: تو کسی هستی که با عزم و ارادهات شعلههای آتش را به جان میزنی. پس من را نیز از بخل و خودداری دور کن، زیرا که راهی برای شکرگزاری و سپاس از لطف و بخششت وجود دارد، ولی این آب، از دریاهای سخاوت توست.
هوش مصنوعی: از سمت دست تو نسیمی به وزیدن درآمده که امید را بیمحلی میکند و آن را در کنار لطف و کرم تو نمیبیند.
هوش مصنوعی: من میدانم که در شهر تو افرادی هستند که تنها به یک عطسه جانشان به لب میرسد و به شدت تحت تأثیر مشکلات کوچک قرار میگیرند.
هوش مصنوعی: من یادت را به هیچ قیمتی نمیفروشم، حتی اگر به من معجزه و کرامتهای بزرگی نشان دهند. شناخت تو برای من از هر چیزی، حتی از بزرگی کوهها، ارزشمندتر است.
هوش مصنوعی: من با وجود اینکه همچنان در مسیر سنتهای قدیمی هستم، به دلیل کرم و بزرگواری از دست خودم خارج شدهام و به فقر و نیاز افتادهام.
هوش مصنوعی: من شعری بلند در ستایش تو دارم که ارزش و قیمتش به هیچ چیز نمیرسد.
هوش مصنوعی: اگر نسبت به من لطف و محبت داری، پس به حق من وفا کن؛ زیرا من توانایی سخن گفتن به نظم و نثر را دارم و شایستهی احترام و محبت تو هستم.
هوش مصنوعی: تا صبح در شب تو به یاد تو بیدارم و از خانه بیرون نمیروم تا اینکه رحمت و لطف تو به من برسد.
هوش مصنوعی: من همان کسی هستم که در هیچ دورهای صدای خوشی مانند بلبل در مدح من به گلهای باغ نمیرسد.
هوش مصنوعی: هرچند که کسی به سخن مرغ گوش ندهد، در نهایت کار آن به شکار کرم میانجامد.
هوش مصنوعی: همواره برای گوهری گرانبها و زرینی که دارند، هدایا و کمکهای فراوانی را به کوه و دریا میفرستند.
هوش مصنوعی: حفاظت و حمایت از هنر و اهل آن، با پایبندی به عظمت و بزرگی تو انجام میشود و تو خود، در تمام مراحل زندگی و در برابر توفیقات، به بخشش و کرم معروف هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به بست کله سحابی بر آسمان کرم
کزو گشاده نقاب است گلستان کرم
بجای نامه رسید آفتاب در منقار
همای صبح سعادت ز آشیان کرم
بانس جان هنر هدهدی کمر در بست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.