ای کریمی که در جهان کرم
کس چو تو صدر بنده پرور نیست
مثل طبع تو هیچ دریا نی
همچو رای تو هیچ اختر نیست
بکرم یک دو لفظ من بشنو
ورچه وقت صداع چاکر نیست
پار تشریف بنده فرمودی
که ازان خلعتی نکو تر نیست
آنچنان جبه و دستاری
که نظیرش بمصر و ششتر نیست
خود نکوئی چرا نپوشیدست
خود نپرسی چراش بر سر نیست
بگرو کرده ام که بی برگم
وز تو پوشیده حال مضطر نیست
موسم رسم بنده رفت و هنوز
هیچ از رسم او میسر نیست
هست ماهی که مدحتت خواندم
که ازان به بکار دفتر نیست
هیچ ترویج هم نمی بینم
آه ترسم که بنده در خور نیست
گز ز بهر قصیده بود عطا
این هم از آن قصیده کمتر نیست
مکن ایصدر بنده را بنواز
که مرا راه جز بدین در نیست
زر بده گر نمیدهی دستار
جو و گندم بده اگر زر نیست
یا قضیم خری بفرمایش
گرچه در پایگاه تو خر نیست
هر چه شاید بده که در خوردست
کرنه گر هست مطلقا ور نیست
پس بترکش بگویم و بروم
که مرا هیچ وجه باور نیست
این سخن بین که چون رکیک آمد
زانکه کرنه بطبع من در نیست
آنچه گفتم برون ز طبع منست
تا نگوئی سخن مخمر نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است از یک شاعر که تاخت و تازی به وصف کرم و بزرگواری حضرت حق دارد. شاعر میگوید که هیچ کس در دنیا به اندازه او در بخشندگی و عطا بینظیر نیست. او از کرم خود صحبت میکند و از ویژگیهایی مثل جبه و دستار که به زیبایی او میافزاید، یاد میکند. شاعر احساس میکند که در درگاه الهی ناامید شده و میخواهد به خاطر وضعیت خود شکایت کند و از خداوند درخواست کند که در راهی جز این بر او نگذارد. او این احساس را دارد که سخنانش از طبع او خارج است و بیانگر حالتی است که نمیتواند در آن باقی بماند و تنها آرزوی او دریافت کمک و بخشش است. در نهایت، او به ناامیدی خود اشاره میکند و میخواهد که از حال بدش رهایی یابد.
هوش مصنوعی: ای بخشندهای که در دنیا مانند تو، کسی اینقدر محبوب و پرورنده بندگان نیست.
هوش مصنوعی: هیچ دریا به وسعت طبع تو نیست و هیچ ستارهای به روشنایی رأی تو نمیباشد.
هوش مصنوعی: در کلامی ساده و صمیمی به تو میگویم، اگرچه در این زمان فرصتی برای خدمت نیست.
هوش مصنوعی: شما با کلام خود فرمودید که هیچ چیزی بهتر از آن لباس زیبا وجود ندارد.
هوش مصنوعی: آنقدر جبهه و دستار زیبایی داری که هیچکس در مصر و ششتر مثل تو نیست.
هوش مصنوعی: چرا خوب بودن را نمیپوشانی؟ چرا از خودت نمیپرسی که چرا به نمایش گذاشته نمیشود؟
هوش مصنوعی: من به این نتیجه رسیدهام که بدون تو و بدون امید به برگشتن به حال طبیعیام، احساس نیاز و اضطرابم را به خوبی پنهان نکردهام.
هوش مصنوعی: زمانی که بنده، معشوق را ترک کرده، هنوز هیچ نشانهای از عشق او در دسترس نیست.
هوش مصنوعی: یه ماهی وجود دارد که دربارهاش شعرهایی گفتهام، اما هیچ کدام از آنها به کار دفتر و نوشتن نمیآید.
هوش مصنوعی: هیچ نشانهای از پیشرفت یا تبلیغات نمیبینم و از این میترسم که شاید من به آنچه که شایستهاش هستم، نرسیدهام.
هوش مصنوعی: این هدیه به خاطر قصیدهای است و باید بگوییم که این هدیه نیز به اندازهی آن قصیده ارزشمند است.
هوش مصنوعی: ای صدر، از من حمایت نکن، زیرا برای من راهی جز این وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر نمیتوانی پول بدهی، حداقل پارچه و گندم بده.
هوش مصنوعی: هرچند که در جایگاه تو شایستگی و مقام بالا وجود دارد، اما ممکن است گاهی به خواستهها و نیازهایی پاسخ دهی که به نظر میرسد بیاهمیت یا ناچیز هستند.
هوش مصنوعی: هرچه که ممکن است، برای آرامش و آسایش خودت خرج کن و اگر توانایی فراغت از آن را نداری، این کار را انجام بده.
هوش مصنوعی: پس تصمیم گرفتم که او را ترک کنم و بروم، چون هیچ دلیلی برای باور کردن او ندارم.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که وقتی چیزی ناپسند و بیادبانه به زبان میآید، این به خاطر طبیعت من نیست و نشاندهنده شخصیت من نمیباشد.
هوش مصنوعی: آنچه را که گفتم، فراتر از درون من است، تا تو نگویی که سخن بیمضمون است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بت که بتگر کندش دلبر نیست
دلبری دستبرد بتگر نیست
بت من دل برد که صورت اوست
آزری وار و صنع آزر نیست
از بدیعی ببوستان بهشت
[...]
عقل جز راست گوی و لمتر نیست
حیله سازنده و گلو بر نیست
عافیت زیر چرخ اخضر نیست
زانکه در بحر جای اخگر نیست
از پی او رسول دیگر نیست
بعد ازو هیچ کس پیمبر نیست
چون تو نازک نهال دیگر نیست
همه انگشتها برابر نیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.