ای از بر سدره شاهراهت
وی قبه ی عرش تکیه گاهت
ای طاق نهم رواق بالا
بشکسته ز گوشه ی کلاهت
هم عقل، دویده در رکابت
هم شرع ، خزیده در پناهت
ای چرخ کبود ژنده دلقی
در گردن پیر خانقاهت
مه ، طاسکِ گردن سمندت
شب، طره ی پرچم سیاهت
جبریل مقیم آستانت
افلاک، حریم بارگاهت
چرخ ارچه رفیع، خاک پایت
عقل ار چه بزرگ ، طفل راهت
خورده است خدا ز روی تعظیم
سوگند به روی همچو ماهت
ایزد که رقیب جان خرد کرد
نام تو ردیف نام خود کرد
ای نام تو دستگیر آدم
وی خُلق تو پایمرد عالم
از نام محمدیت میمی
حلقه شده این بلند طارم
تو در عدم و گرفته قدرت
اقطاع وجود زیر خاتم
در خدمتت انبیا مشرف
وز حرمتت آدمی مکرم
از امر مبارک تو رفته
هم بر سر حرفت خود آدم
نابوده بوقت خلوت تو
نه عرش و نه جبرئیل محرم
نا یافته عز التفاتی
پیش تو زمین و آسمان هم
کونین نواله ای ز جودت
افلاک طفیلیِ وجودت
روح الله با تو خرسواری
روح القدست رکاب داری
از مطبخ تو سپهر، دودی
وز موکب تو زمین، غباری
در شرح رموز غیب گویت
بر ساخته عقل کار و باری
عفوت ز گناه، عذر خواهی
جودت ز سؤال، شرمساری
این ، کیسه هر نیازمندی
وان ، عُدّتِ هر گناهکاری
بر بوی شفاعت تو مانده ست
ابلیس چنان امیدواری
آری چه شود اگر بشوید
لطف تو گلیم خاکساری
بی خردگیَست نا امیدی
در عهد چو تو بزرگواری
آنجا که ز تو نواله پیچند
هفت و شش و پنج و چار هیچند
ای مسند تو ورای افلاک
صدر تو و خاک توده ، حاشاک
هرچ آن سمَت حدوث دارد
در دیده ی همت تو خاشاک
طُغرای جلال تو لَعَمرُک
منشور ولایت تو لولاک
نُه حقه و هفت مهره پیشت
دست تو و دامن تو زان پاک
در راه تو زخم، محض مرهم
بر یاد تو زهر عین تریاک
در عهد نبوت تو آدم
پوشیده هنوز خرقه ی خاک
تو کرده اشارت از سر انگشت
مه قرطه ی پرنیان زده چاک
نقش صفحات رایت تو
لولاک لما خلقت الافلاک
خواب تو و لاینام قلبی
خوان تو ابیت عند ربی
ای آرزوی قدر لقایت
وی قبله آسمان سرایت
در عالم نطق، هیچ ناطق
نا گفته سزای تو ثنایت
هر جای که خواجه ای، غلامت
هر جای که خسروی، گدایت
هم تابش اختران ز رویت
هم جنبش آسمان برایت
جانداروی عاشقان حدیثت
قفل دل گمرهان دعایت
اندوخته ی سپهر و انجم
بر نامده ده یک عطایت
بر شهپر جبرئیل، نه زین
تا لاف زند ز کبریایت
بر دیده ی آسمان قدم نه
تا سرمه کشد ز خاکپایت
ای کرده به زیر پای، کونین
بگذشته ز حد قاب قوسین
ای از نفس تو صبح زاده
آهت در آسمان گشاده
علم تو فضول جهل برده
حلم تو غرور کفر داده
در حضرت قدس مسند تو
بر ذروه ی لامکان نهاده
آدم ز مشیمه ی عدم نام
در حِجر نبوت تو زاده
تو کرده چو جان فلک سواری
در گَرد تو انبیا پیاده
خورشید فلک چو سایه در آب
در پیش تو بر سر ایستاده
از لطف و ز عنفت آب و آتش
اندر عرق و تب اوفتاد
آن در بر ساوه غوطه خورده
وین در دل فارس جان بداده
خاک قدم تو اهل عالم
زیر علم تو نسل آدم
ای حجره دل بتو منور
وی عالم جان ز تو معطر
ای شخص تو عصمت مجسم
وی ذات تو رحمت مصور
بی یاد تو ذکرها مزور
بی نام تو وردها مبتر
خاک تو نهال شاخ طوبی
دست تو زهاب آب کوثر
ای از نفس نسیم خلقت
نه گوی فلک چو گوی عنبر
از یعصمک الله اینت جوشن
وز یغفرک الله آنت مغفر
تو ایمنی از حدوث گوباش
عالم همه خشک یا همه تر
تو فارغی از وجود گو شو
بطحا همه سنگ یا همه زر
طاوس ملائکه بریدت
سر خیل مقربان مریدت
ای دستکش تو این مقرنس
وی دستخوش تو این مقوس
ای خاشکدانت سقف ازرق
وی شادروانت چرخ اطلس
چون روح ز عیب ها منزه
چون عقل ز نقص ها مقدس
از بنگه تو کمینه شش طاق
این چرخ معلق مسدس
شد شهر روان بفر نامت
این فلس مکلس مطلس
در مدح تو هر جماد ناطق
در وصف تو هر فصیح اخرس
از عهد تو تا بدور آدم
در خیل تو هر چه ز انبیا کس
هم کوس نبوت تو در پیش
هم چتر رسالت تو از پس
فلج ندب بقیت وحدی
قفل در لا نبی بعدی
ای شرع تو چیره چون به شب روز
وی خیل تو بر ستاره پیروز
ای عقلِ گره گشای معنی
در حلقه درس تو نوآموز
ای تیغ تو کفر را کفن باف
نعلین تو عرش را کله دوز
ای مذهب ها ز بعثت تو
چون مکتب ها به عید نوروز
از موی تو رنگِ کسوت شب
وز روی تو نورِ چهره روز
حلم تو شگرف دوزخ آشام
خشم تو عظیم آسمان سوز
ماه سر خیمه ی جلالت
در عالم عِلو مجلس افروز
بنموده نشان روی فردا
آیینه ی معجز تو امروز
ای گفته صحیح و کرده تصریح
در دست تو سنگ ریزه تسبیح
ای سایه ز خاک بر گرفته
وز روی تو نور خور گرفته
ای بال گشاده باز چترت
عالم همه زیر پر گرفته
طوطی شکر نثار نطقت
جانها همه در شکر گرفته
افکنده وجود را پس پشت
پس فقر فکنده بر گرفته
از بهر قبول توبه خویش
آدم سخن تو در گرفته
آنجا که جنیبت تو رفرف
عیسی دم لاشه خر گرفته
آنجا که نشیمن تو طوبی
موسی ره طور بر گرفته
در مکتب جان ز شوق نامت
لوح ارنی ز سر گرفته
تا حصن تو نسج عنکبوتست
اوهن نه که احصن البیوتست
هر آدمیئی که او ثنا گفت
هرچ آن نه ثنای تو خطا گفت
خود خاطر شاعری چه سنجد
نعت تو سزای تو خدا گفت
گرچه نه سزای حضرت تست
بپذیر هر آنچه این گدا گفت
هر چند فضول گوی مردیست
آخر نه ثنای مصطفی گفت؟
در عمر هر آنچه گفت یا کرد
نادانی کرد و ناسزا گفت
زان گفته و کرده گر بپرسند
کز بهر چه کرد یا چرا گفت
این خواهد بود عُدّه ی او
کفاره ی هر چه کرد یا گفت
تو محو کن از جریده او
هر هرزره که از سر هوا گفت
چون نیست بضاعتی ز طاعت
از ما گنه و ز تو شفاعت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است بلند که درباره مقام و عظمت پیامبر اسلام، حضرت محمد (ص) سخن میگوید. شاعر او را به عنوان دلیلی زنده برای جهتگیری روحانی و معنوی کل عالم معرفی میکند و به ویژگیهایی چون علم، حکمت، رحمت، و مقام بلند ایشان اشاره میکند.
شاعر تأکید میکند که نام مقدس پیامبر، ضامن شفاعت انسانها و موجب نجات گناهکاران است و وجود او را چراغی برای هدایت بشر میداند. همچنین بر پیوستگی نام پیامبر با اسم خداوند تأکید میکند و عظمت رسالت او را در مقایسه با دیگر انبیا و رشدی که در عالم ایجاد کرده، به تصویر میکشد.
در نهایت، شاعر از رحمت و بخشش الهی به واسطه پیامبر یاد میکند و از خداوند درخواست forgiveness و شفاعت برای خطاهای خود دارد، در حالی که بر اساس مقام و شخصیت والای پیامبر به بزرگداشت وی میپردازد.
هوش مصنوعی: ای کسی که قدمگاهت بر درخت سدره است و عرش خداوند محل استراحت توست.
هوش مصنوعی: ای طاق که به زیبایی، نمای بالای تو شکسته شده از کنار کلاهت، تو به تدریج به کمال رسیدهای.
هوش مصنوعی: هم عقل و اندیشه به دنبال توست و هم شرع و قوانین دین در پناهت قرار دارد.
هوش مصنوعی: ای چرخ آسمان، تو همچون لباس کهنهای در گردن پیرمردی در خانقاه هستی.
هوش مصنوعی: ماه مانند طاسک (کاسه) گِردن اسب تو در شب است و موهای بلندت مانند پرچم سیاه در اهتزاز است.
هوش مصنوعی: فرشتۀ بزرگ، نزدیک درگاه تو در آسمانها حاضر است و به حرمت مکانت احترام میگذارد.
هوش مصنوعی: هرچند که چرخ فلک در مرتبهای بلند قرار دارد، اما عقل هرچند بزرگ باشد، در برابر این مسیر، همچون کودکی است که در آن گام برمیدارد.
هوش مصنوعی: خدا به خاطر احترام به زیبایی و چهرهی چون ماهت، سوگند یاد کرده است.
هوش مصنوعی: خداوندی که جان را به همت خرد و اندیشههای بزرگ گرامی داشت، نام تو را در کنار نام خود قرار داد.
هوش مصنوعی: ای نام تو کمککننده آدمی و خلق و خوی تو، استقامت و پایداری جهان را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: از نام محمد، این قلهی بلند به زیبایی درخشیده و با شکوه شده است.
هوش مصنوعی: تو در حالتی هستی که وجودت به صورت کامل در دست قدرت نیست و در عین حال، زیر سایهای از انعدام قرار داری.
هوش مصنوعی: در خدمت تو پیامبران بزرگوار هستند و به خاطر حرمت تو، انسانها نیز با احترام و ارادت در کنار تو قرار دارند.
هوش مصنوعی: به خاطر دستور و خواستهی تو، حتی آدمی که به خودی خود تأثیرگذار است، تحت تأثیر قرار گرفته و به حرفت توجه کرده است.
هوش مصنوعی: در زمان خلوت و نزدیکی تو، نه عرش (عرش خدا) و نه جبرئیل (فرشته بزرگ) اجازه ورود ندارند و هیچ چیز دیگر وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هرچه که جستجو کنم و بیابم، به توجه تو نمیرسد؛ حتی زمین و آسمان هم در نزد تو کماهمیت هستند.
هوش مصنوعی: وجود تو مانند خوشهای از نعمتهای آسمانی است که به ما بخشیده شده است.
هوش مصنوعی: روح الله به تو کمک میکند و تو را همراهی میکند، و روح القدس نیز به تو یاری میرساند.
هوش مصنوعی: از آشپزخانهی تو آسمان، دودی بلند میشود و از دهنهی تو زمین، گرد و غباری نشسته است.
هوش مصنوعی: در توضیح رازهای ناپیدا، عقل انسان تا جایی میتواند کمک کند، اما در نهایت، قدرت و دانش او محدود است.
هوش مصنوعی: بخشش از گناه، عذرخواهی به خاطر پرسش، و احساس شرمندگی.
هوش مصنوعی: این موضوع، منبعی است براى هر کسی که به چیزی نیاز دارد و همچنین، ابزاری است برای هر کسی که مرتکب گناه شده است.
هوش مصنوعی: ابلیس به امید اینکه تو شفیع و کمککارش باشی، در انتظار و تمنا مانده است.
هوش مصنوعی: بله، چه اتفاقی میافتد اگر مهربانی تو به من حقیر برسد و من به آن لطف مبتلا شوم؟
هوش مصنوعی: ناامیدی در دورانِ وجود شما که بزرگوارید، نشانهای از نادانی است.
هوش مصنوعی: در جایی که شادمانی و خوشی از وجود تو جاری میشود، عددها و شمارها هیچ اهمیتی ندارند.
هوش مصنوعی: ای کسی که جایگاهت بالاتر از آسمانهاست و صدر تو بر خاک قرار دارد، تو را از این امور دور میدانم.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در دیدگاه تو تازگی و شروعی داشته باشد، در حقیقت برای تو مانند خاشاک و بیارزش است.
هوش مصنوعی: زینت و زیبایی تو برای من بسیار ارزشمند است و همواره بر مقام والای تو تأکید دارد. بدون تو، این مقام و عظمت به خوبی قابل درک نیست.
هوش مصنوعی: نه حقه و هفت مهره در دستان تو است و دامن تو از آن چیزهای پاک و باارزش پر است.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق تو جراحتم، که فقط به یاد تو تسکین مییابد و زهر شیرین و غلیظی مانند تریاک برایم است.
هوش مصنوعی: در زمان نبوت، آدم هنوز در پوشش خاکی خود قرار داشت.
هوش مصنوعی: تو با اشارهای از سر انگشت خود، زیبایی و لطافت را به نمایش میگذاری، مانند چاکی در پارچهٔ نرم و گرانبها.
هوش مصنوعی: ای نقشهای زیبای تو، علت خلقت آسمانها و ستارهها هستی.
هوش مصنوعی: خواب تو و خواب من، دل من را به یاد تو میآورد؛ من در نزد پروردگارم در آرامش هستم.
هوش مصنوعی: ای آرزویی که تو ارزش و مقام بالایی داری و به مانند قبلهای هستی که همه به سوی تو روی میآورند.
هوش مصنوعی: در دنیای سخن، هیچ گویندهای نمیتواند به درستی ارزش و مقام تو را توصیف کند.
هوش مصنوعی: هر جایی که یک شخص بزرگ و محترم باشد، من خدمتگزار تو هستم و هر کجا که شاه و فرمانروایی باشد، من گدای تو و در خدمت تو هستم.
هوش مصنوعی: زیبایی ستارهها از چهرهات میتابد و حرکت آسمان به خاطر توست.
هوش مصنوعی: عشاق در دلهای گمراهان، در دل قفل شدهشان، از داستان تو میگویند و درخواست دعا دارند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که هدایای آسمان و ستارهها در برابر نام تو چیزی نیستند.
هوش مصنوعی: بر بال جبرئیل، نه بر زین سوار میشود تا از عظمت تو بگوید.
هوش مصنوعی: بر آسمان نظر کن و قدمی بردار تا گرد و غبار پای تو بر آن بنشیند.
هوش مصنوعی: ای کسی که به زیر پای تو، دو جهان (دنیا و آخرت) فراتر از حد و مرزهای معمول قرار دارد.
هوش مصنوعی: ای کسی که صبح با صدای آه تو در آسمان روشن شده است.
هوش مصنوعی: دانش تو بیهوده است و جهل، قدرت صبر تو را از بین برده و خودبرتربینی تو به کفر و نادانی میانجامد.
هوش مصنوعی: در مکانهای مقدس، جایگاه تو در اوج بینهایتی قرار دارد.
هوش مصنوعی: آدم از دل نیستی به دنیا آمده و در آغوش پیامبری تو پرورش یافته است.
هوش مصنوعی: تو همچون روح آسمان، در گردش خود، پیامبران را پیاده کردهای.
هوش مصنوعی: خورشید آسمان مانند یک سایه در آب، در مقابل تو ایستاده است.
هوش مصنوعی: به خاطر محبت و مهربانی تو، او در حالتی سرشار از احساسات و عرق و تب قرار گرفت.
هوش مصنوعی: یک در در ساوه است که در آن غوطهور شده و در دیگری در دل فارس است که جان خود را فدای آن کرده است.
هوش مصنوعی: خاک پای تو، تمام مردم دنیا، زیر پرچم تو و تحت سرپرستی تو هستند، نسل آدم هم از این قاعده مستثنی نیست.
هوش مصنوعی: ای دل من که با نور تو روشن شدهای و جانم به وسیله تو خوشبو و معطر است.
هوش مصنوعی: ای شخص، تو تجسم پاکی و عفتی، و وجود تو تصویرگر رحمت و مهربانی است.
هوش مصنوعی: بدون یاد تو، ذکرها بیفایده و بیمعنیاند و بدون نام تو، دعاها هیچ ارزش و تأثیری ندارند.
هوش مصنوعی: خاک تو زمینهای برای رشد درختی خوشبو و پرثمر است و دستان تو منبع آبی پاک و زلال هستند که از کوثر میجوشد.
هوش مصنوعی: ای کسی که به وزش نسیم آفرینش معروفی، نه همچون گوی که به چرخش فلک میچرخد، چون گوی عطر عنبر.
هوش مصنوعی: خداوند تو را از خطاها محافظت میکند و تو را مورد بخشش قرار میدهد.
هوش مصنوعی: تو از ایمنی و امنیت برخورداری، در حالی که جهان یا کاملاً خشک است یا به طور کامل تر.
هوش مصنوعی: تو از قید و بندها آزاد شو و به مانند سرزمین بطحاء، که میتواند هم سنگ باشد و هم طلا، سایهسار همه چیز در زندگیات باش.
هوش مصنوعی: طاووس فرشتگان خود را از گروه نزدیکان و علاقهمندان به تو جدا کردهای.
هوش مصنوعی: ای دستکش، تو شبیه این زینتهای معماری هستی و ای دستخوش، تو نیز شبیه این شکلهای منحنی.
هوش مصنوعی: ای خندهات مانند آسمان آبی و خوشحالیات همچون چادر نرم و زیباست.
هوش مصنوعی: روح از هر عیبی پاک و خالص است، همانطور که عقل از هر نقصی دور و محترم میباشد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که از نقطه نظر من، این مرحلهای است که نمیتوان آن را به راحتی درک کرد. اما میتوان گفت که از این منظر، شش بخش این آسمان بزرگ و گردان، به نظر میرسد که به طور خاصی متصل شدهاند و حالتی متوازن دارند.
هوش مصنوعی: شهر روان به نام تو رونق یافته است، این فلسفهای گیجکننده و پیچیده است.
هوش مصنوعی: همه موجودات بیجان در وصف تو سخن میگویند و هر فردی که قادر به بیان است، در مدح و ستایش تو به زبان میآید، حتی اگر به طور طبیعی نتواند صحبت کند.
هوش مصنوعی: از زمانی که تو به دنیا آمدی تا دوران آدم، در میان پیروان تو، هیچکس به اندازه انبیا وجود ندارد.
هوش مصنوعی: جلوتر از تو صدای پیامبریات به گوش میرسد و در پسزمینه، سایه رسالتت را میتوان دید.
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی به غم و اندوه شخصی اشاره دارد، که پس از یک تجربه دردناک یا فقدان، احساس تنهایی و از دست رفتن را در خود میبیند. او به این نکته تأکید دارد که دیگر امیدی به بازگشت یا اصلاح وضعیت ندارد و به نوعی درب زندگیاش بسته شده است. این احساس، به ویژه در مورد ارتباطات انسانی و Spirituality، بسیار عمیق و شخصی است.
هوش مصنوعی: ای قانون تو در شب و روز غالب است و سپاه تو بر ستارهها پیروزی دارد.
هوش مصنوعی: ای خرد نیکوکار و روشنگر، که در محیط یادگیریات به عنوان یک تازهکار حضور دارم.
هوش مصنوعی: ای تیغ تو به قدری قوی است که کفر را مانند پارچهای برای کفن در میآورد و نعلین تو به قدری والا است که عرش را به صورت گلدوزی در میآورد.
هوش مصنوعی: ای مذهبها، ظهور تو مانند مکتبهاست که در جشن نوروز شکوفا میشوند.
هوش مصنوعی: از موهای تو تاریکی شب و از چهرهات روشنی روز به دست میآید.
هوش مصنوعی: صبوری و بردباری تو بسیار بزرگ است، در حالی که خشم تو به اندازهایست که آتش آسمان را به سوزش درمیآورد.
هوش مصنوعی: ماه، نماد زیبایی و شکوه، در آسمان به عنوان نشانهای از قدرت و عظمت در میدان نظر میدرخشد و توجهها را به خود جلب میکند.
هوش مصنوعی: چهره آینده، بازتابی از معجزهای است که امروز در سمت تو قرار دارد.
هوش مصنوعی: تو حقیقت را با کلام درست بیان کردهای و در اعمالت هم صراحت داری، اما در دستانت مانند سنگ ریزهای از تسبیح هستی.
هوش مصنوعی: ای سایه، تو از خاک برخاستهای و نور خورشید را از چهرهات جذب کردهای.
هوش مصنوعی: ای پرندهای که بالهایت را باز کردهای، چتر حمایتیات همهی جهان را در زیر خود گرفته است.
هوش مصنوعی: طوطی با کلام شیرینش، جانها را به شکر و sweetness ملول میکند.
هوش مصنوعی: وجود خود را پس زده و با فقر آغشته شده، از او دوری جسته است.
هوش مصنوعی: آدم برای اینکه توبهاش پذیرفته شود، به سخن تو متوسل شده است.
هوش مصنوعی: در جایی که محبت و زیبایی تو مانند طراوت و روح زندگی میباشد، حالتی از سرخوشی و شادابی در وجود افراد ایجاد میکند، حتی در شرایطی سخت و دشوار.
هوش مصنوعی: جایی که محل زندگی تو است، درخت طوبی و جایگاه موسی در کوه طور را در بر گرفته است.
هوش مصنوعی: در مدرسه دل، از شوق نام تو، نوشتهای از عشق بر لوح جانم نقش بسته است.
هوش مصنوعی: تا قلعهی تو مانند تار عنکبوت است، نه این که محکمترین خانهها باشد.
هوش مصنوعی: هر کسی که از تو تعریف و تمجید کند، اگر آنچه میگوید درست نباشد، در حقیقت به تو احترام نگذاشته است.
هوش مصنوعی: شاعر در اینجا به این مسئله اشاره میکند که توانایی و وصف او برای ستایش و تعریف کردن از خداوند نه تنها کافی نیست، بلکه فراتر از آن، هیچ چیز نمیتواند به درستی شایستگی و مقام الهی را به تصویر بکشد. چنین توصیفی از خداوند به قدری عظیم و بینظیر است که هیچ انسانی نمیتواند به درستی به آن بپردازد.
هوش مصنوعی: هرچند تو لایق چنین توجهی نیستی، اما هرچه این گدا گفت را بپذیر.
هوش مصنوعی: هرچند که افراد بیمورد حرف میزنند، اما آیا کسی از آنها درباره ستایش پیامبر (مصطفی) صحبت کرده است؟
هوش مصنوعی: در طول زندگی، هرچه نادانی انجام داد یا سخن ناپسند گفت.
هوش مصنوعی: اگر از او بپرسند که به چه دلیل چنین گفت یا چه کاری انجام داد، او دلیلش را خواهد گفت.
هوش مصنوعی: این موضوع به این معناست که آنچه که او انجام داده یا گفته، با این اقدام یا عمل جبران خواهد شد.
هوش مصنوعی: هر چیزی را که به وسیله انگیزههای بیمورد و نادرست بیان شده، از خاطر او پاک کن.
هوش مصنوعی: از آنجا که ما توانایی انجام کارهای نیک را نداریم و پیوسته مرتکب گناه میشویم، به تو ای دوست، باید امیدوارهیم که شفاعت کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.