گنجور

 
۲۹۲۱

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۳۴

 

... گفتم که همان بود ز اول قدم عشق

کاخر شدنی نیست دراین ره سفر ما

جز نور علی کیست در این دور که باشد ...

نورعلیشاه
 
۲۹۲۲

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۶۲

 

... هرکه با نور علی خصمی گرفت

بود ظالم در سفر منزل گرفت

نورعلیشاه
 
۲۹۲۳

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۴۰

 

آن یار که دی از بر من بار سفربست

گویابهلاک من مهجور کمر بست

تا سربرهش هر قدمی فرش نماید

خورشید کمر بست چو آن یار سفربست

از خانه چو او رفت سفر جانب صحرا

با قامت چون سرو و رخ همچو قمر بست ...

نورعلیشاه
 
۲۹۲۴

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۶۳

 

خرم دل یاری که نگارش چو سفر کرد

خود دست در آغوش وداعش بکمر کرد

جز یار من آن شوخ جفا کار نگاری

بی دیدن یاران نشنیدم که سفر کرد

بینایی وی را خللی راه نیابد ...

... حنظل بدهن داشتم و طعم شکر کرد

یارب بوطن از سفرش آر سلامت

تا نور نگوید که ز ما قطع نظر کرد

نورعلیشاه
 
۲۹۲۵

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۷۰

 

... که خیل خوبرویان شد سپاهش

بهر سویی که او رخت سفر بست

الهی بیخطر گردان تو راهش ...

نورعلیشاه
 
۲۹۲۶

نورعلیشاه » جامع الاسرار » بخش ۳ - حکایت

 

... همان ساعت بحکم شاه عادل

سران ساز سفر کردند کامل

برون آمد شه و دیوانه از پیش ...

نورعلیشاه
 
۲۹۲۷

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹

 

... با شبی تاریک و راهی بس دراز

شد سفر مشکل ابر اهل مجاز

لیک جا بودش در آنجا از نخست ...

نشاط اصفهانی
 
۲۹۲۸

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۵

 

... هر چه را لایق بدیدی دادیم

از درت چون ساختم ساز سفر

کردم از آنجا چو آغاز سفر

زاد راه و توشه و سرمایه ام ...

نشاط اصفهانی
 
۲۹۲۹

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵

 

... افغان چو جرس خاست سحاب از همه دلها

بنشست به محمل چو مه نو سفر ما

سحاب اصفهانی
 
۲۹۳۰

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹

 

... آن به که باز داند از اهل هوس مرا

نزدیک گشته محمل آن ماه نو سفر

کز دل رسد به گوش صدای جرس مرا ...

سحاب اصفهانی
 
۲۹۳۱

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۵

 

... همان نبسته گشایم به کویش آن باری

که هر دم از ستم او پی سفر بندم

دلم گرفت زو ضع جهان خوشا کنجی ...

سحاب اصفهانی
 
۲۹۳۲

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » مخمس

 

... مانم چه امید به کوی تو دگر من

بستم ز سر کوی نو دی بار سفر من

بیگانه چنان معتبر امروز که بر من ...

سحاب اصفهانی
 
۲۹۳۳

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۴ - بیان بقیه قصه طوطی و شاه

 

... در حرم رفتن ولی بر وی حرام

آن یکی جز در سفر همراه نی

وان یکی جز در حضر با شاه نی ...

ملا احمد نراقی
 
۲۹۳۴

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۸ - ادامه ی داستان طوطی و شاه و رفتن به جزیره

 

... طوطی مسکین شکسته بال و پر

دیده بس آسیب و محنت در سفر

گه فراز کوه و گاهی قعر چاه ...

ملا احمد نراقی
 
۲۹۳۵

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۹ - گرفتار شدن پادشاه به دست زنگیان

 

... برد از آنجا هم ز زرها پشته ها

زان سفر چون شد مظفر بازگشت

باز با عیش و طرب انباز گشت ...

... تا بکی در روز و شب خواهی دوید

کی به مقصد زین سفر خواهی رسید

آخرین منزل کدام است ای پسر

ای مسافر کی سرآید این سفر

تا چه منزل راه پیمایی بگو ...

... پوستینش بهر بهمن آورم

در سفر از اسب و استر چاره نیست

در وطن بیگاه و بستر کس نزیست ...

... می روی این راه را با من بگوی

هیچ پایان دارد آیا این سفر

هرگز آیا این سفر آید بسر

دارد ار پایانی این راه دراز

بازگو با مخلص ای مخلص نواز

گر نباشد این سفر را آخری

پس روی اندر کجا گر نه خری ...

ملا احمد نراقی
 
۲۹۳۶

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۳۲ - امر سیم که آدم آبی بیان کرد از بیوفایی دنیا

 

... اینک آمد نوبت ما ای پدر

بایدت بستن کنون بار سفر

ذکرشان جز مردن بابا مدان ...

ملا احمد نراقی
 
۲۹۳۷

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۴۰ - در بیان اینکه مکث در دنیا بر هرکس محال است

 

هان نپنداری که چون آید بسر

عمر تو انجام یابد این سفر

تا در این وادی تو هستی گام زن ...

... این سخن نزدیک دانایان خطاست

نزد دانا این سفر بی انتهاست

می روی منزل به منزل تا ابد ...

... پس بسر زن دستها کاینست حبط

هین نگویی چون سفر بی انتهاست

هم مسافر را به رنج و هم عناست

ملا احمد نراقی
 
۲۹۳۸

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۴۱ - در بیان آنکه چون سفر را نهایت نیست لازم می آید سبکبار و چالاک بود

 

نیست راحت تا سفر آید به سر

انه کان السفر بعض السقر

این مسافر تا ابد در جنبش است ...

... نی از آنت رنج باشد نی تعب

این سفر راه عراق و شام نیست

طی راهش را پی و اقدام نیست ...

ملا احمد نراقی
 
۲۹۳۹

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۹۶ - حکایت عبدالمطلب با ابرهه که قصد خراب کردن کعبه کرد

 

... همتی از عنکبوتی پست تر

داند او مقصود من در این سفر

آنکه سازم کعبه را زیر و زبر ...

ملا احمد نراقی
 
۲۹۴۰

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۰۱ - حکایت شخصی که به چاه رفت و در ته چاه اژدها دید

 

... شیر مستی دید او را حمله کرد

هرکه او تنها سفر کرد ای رفیق

صد خطر پیش آمد او را در طریق ...

ملا احمد نراقی
 
 
۱
۱۴۵
۱۴۶
۱۴۷
۱۴۸
۱۴۹
۱۸۰