صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۳۵
... زبان خنجر الماس چون برگ خزان ریزد
زبان بازی کند چون موج اگر با آب شمشیرش
گرفتاری که داغ بیگناهی برجبین دارد ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۶۸
... زمین کربلا راداغ دارد عرصه کویش
به موج پیچ وتاب غیرت افتاده است چون جوهر
مگر آیینه روی خویش رادیده است دررویش ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۸۷
... بس که شد آینه پرداز دلم ازبویش
خانه اش گر شود از موج حوادث ویران
صایب آن نیست که لنگر بکند ازکویش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۹۴
... چه کند شورش دریای حوادث با من
من که از موج خطر ساخته ام لنگر خویش
نیست ممکن چو سبو کاسه در یوزه کنم ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۰۲
... محیط عشق محال است آرمیده شود
به تیغ موج بریدند ناف گردابش
هنوز مست غرور است چشم او صایب ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۰۹
مگر ز موج شراب است رشته سازش
که می دود به رگ و پی چو روح آوازش ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۱۴
... که غیر چین جبین نیست مد احسانش
نفس گداختگانند موج های سراب
که شسته اند ز جان دست در بیابانش ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۱۷
... ز مطربی که توان بوسه داد بر دهنش
ز دام موج نجات حباب ممکن نیست
چگونه دل به در آید ز زلف پرشکنش ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۲۵
... به هر کجا که شوی مستمی توان افتاد
که موج سبزه ز مخمل فکنده بستر عیش
عجب که یک دل پژمرده در جهان ماند ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۲۶
... که نافه هم به جوانی سفید شد مویش
همان ز موج صفا زنگ می برد از دل
ز خط اگر چه نشسته است گردبر رویش ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۳۳
... هوای نفس ز دست اختیار برده مرا
خجل چو موج سرابم ز خوش عنانی خویش
نیم به خاطر صحرا چو گردباد گران ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۳۸
... برق فنای خرمن پندار خویش باش
ازچاه مکر روی زمین موج می زند
ای یوسف زمانه خبردار خویش باش ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۵۹
هرچند خط باطلم از تار و پود خویش
خجلت کشم چو موج سراب از نمود خویش
چون ابر غوطه در عرق شرم می زنم ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۶۹
... دارم عقیق صبربه زیر زبان خویش
چون موج ازکشاکش این بحر نیلگون
فرصت نیافتم که بگیرم عنان خویش ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۷۹
... صایب نبود زیر فلک جای اقامت
چون موج سبکسیر درین شوره زمین باش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۸۶
... ازگوشه عزلت چه ضرورست برآید
صایب که زند موج پریزاد سرایش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۸۷
... مانع نشود طول امل خرده جان را
از موج شود بال و پر ریگ روان بیش
بیهوشی دولت شود از باده دو بالا ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹۵
ز موج لطف آن سیمین بنا گوش
مرا کرده است چون خط حلقه درگوش ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۰۰
بس که زند موج نور سرو روانش
هاله ماه است طوق فاختگانش ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۰۳
... در دشت با سرابم در بحر یار آبم
چون موج در عذابم از خوش عنانی خویش
صایب ز کاردانی در دام عقل افتاد ...