جز چشم توای شوخ جانهاست فدایش
بیمار ندیدم که توان مرد برایش
ازحلقه به زنجیر محال است رسد نقص
کوتاه نگردد به گره زلف رسایش
دربسته نازست سراپرده محمل
بیرون مرو ازراه به آواز درایش
هر سو که رود،درحرم کعبه کند سیر
آن را که بود ازدل خود قبله نمایش
بر هرکه فتد پرتو خورشید قناعت
دل تیره کند سایه اقبال همایش
هرعقده مشکل که به ناخن نگشاید
از آه سحرگاه بود عقده گشایش
چون عضو ز جا رفته، شود هرکه مسافر
بسیار خورد خون که فتد باز به جایش
ازگوشه عزلت چه ضرورست برآید؟
صائب که زند موج پریزاد، سرایش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلباختگی نوشته شده است. شاعر از زیبایی و جذابیت چشمان محبوبش سخن میگوید و میگوید که هیچ بیماری نمیتواند برای او تحمل کند. او به محال بودن به دست آوردن محبوب و کوتاه نشدن عشق اشاره میکند. شاعر که به جای محبوبش در دلش قبلهای دارد، بیان میکند که هر جا که برود، باز هم به یاد اوست. او همچنین به اینکه قناعت دل را روشن میکند و مشکلات زندگی از آههای صبحگاهی گشوده میشود، اشاره میکند. در نهایت، شاعر میگوید که کسی که از جا رفته باشد، باید بیدار شود و به جای خود برگردد و به زیباییش در عزلت نیازی ندارد.
هوش مصنوعی: در میان همهٔ زیباییها، تنها چشمان تو هستند که به دل آدمی اثر میگذارند و جان او را به تسخیر درمیآورند. در دنیای عشق، بیماریای مانند عشق تو را نمیتوان یافت که کسی را به این اندازه وادار به فدار کردن جانش کند.
هوش مصنوعی: از این دایره امکان ندارد که به زنجیر تبدیل شود، نواقص هرگز کوتاه نمیشوند و نمیتوانند به گرههای موهای زیبایش برسند.
هوش مصنوعی: دربارهی زیباییهای یک شخص خاص صحبت میکند که آنقدر زیبا و دلرباست که نباید او را از نزدیک دید، زیرا هر صدای او دل را بیشتر میرباید و جذابتر میشود. به همین دلیل، بهتر است از فاصلهای به او نگاه کرد و از زیباییاش لذت برد، تا خطری برای دل ایجاد نشود.
هوش مصنوعی: به هر جایی که برود، در حرم کعبه گردش میکند. کسی که دلش قبله و نقطه هدفش را مشخص کرده باشد.
هوش مصنوعی: هر کس که از نور خورشید قناعت بهرهمند شود، دلش دیگر غمگین نمیشود و سایهٔ شانس و خوشبختی بر او میتابد.
هوش مصنوعی: هر مسئلهای که با تلاش و کوشش به نتیجه نرسد، فقط در سحرگاه و با نالههای دل میتواند گشایش یابد.
هوش مصنوعی: وقتی که یک عضو از بدن به دور از جای خود باشد، هر کسی که زیاد سفر کند و خونریزی کند، ممکن است دوباره به جای خود برگردد.
هوش مصنوعی: در دنیای تنهایی و انزوای خود چه نیازی به خروج از آن وجود دارد؟ زیرا مانند موجی دریا، زیبایی و لطافت خود را به نمایش میگذارد و حیرتانگیز است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رنگ گل تعبیر دمید از کف پایش
تا چشم به خونکه سیهکرده حنایش
عمریستکه عشاق به آنسوی قیامت
رفتند به برگشتن مژگان رسایش
چون صبح به سیر چمن دهر ندیدیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.