به احتیاط نظر کن به چشم جادویش
که در کمین رمیدن نشسته آهویش
گلی که از عرق شرم نیست شبنم ریز
پلی است آن طرف آب، طاق ابرویش
هزار صید به یک تیر می تواند کشت
فتاده بر سر هم بس که صید درکویش
عزیز مصر چنین یوسفی ندارد یاد
که سنگ خاره شود لعل درترازویش
به غنچه ای سرو کارست عندلیب مرا
که از حیا به گریبان نمی رسد بویش
اگر به گل قدم دیگران فرو رفته است
مرا به سنگ فرو رفته پای درکویش
ز رشک زلف سیاه توخورد چندان خون
که نافه هم به جوانی سفید شد مویش
همان ز موج صفا زنگ می برد از دل
ز خط اگر چه نشسته است گردبر رویش
حریف ناوک مژگان نمی شوی صائب
مکن دلیر تماشای چشم جادویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و سحر چشمان معشوقش اشاره میکند و هشدار میدهد که باید با احتیاط به آنها نگاه کرد. معشوق به مانند آهو در حال پنهان شدن است و زیباییاش همچون پلی برای عبور از سختیها. شاعر همچنین از جذابیت و تأثیر عمیق این چشمها میگوید، اینکه چطور میتواند دلها را شکار کند و حتی به زیبایی یک یوسف در مصر اشاره میکند. او به عشق و دلدادگی خود به یک غنچه و اثر شرم آن اشاره کرده و بر دشواریهایی که در راه رسیدن به محبوب وجود دارد، تأکید میکند. در نهایت، شاعر پیشنهاد میکند که از دور تماشای زیبایی معشوق کافی است و نباید به وسوسه دلیرانه نزدیک شدن به او پاسخ داد.
هوش مصنوعی: با احتیاط به چشمان جادوییاش نگاه کن، زیرا آنجا آهویی در انتظار فرار نشسته است.
هوش مصنوعی: گلی که به خاطر عرق شرم نمیافتد، نمادی است از زیبایی و دلربایی، و ابروهایش مانند قوس باریکی است که عبور از آن، به سمت دنیای دیگر را ممکن میسازد.
هوش مصنوعی: با یک تیر میتوان هزار شکار را از پا درآورد، زیرا در این کوچه، شکارهای زیادی وجود دارد که به زمین افتادهاند.
هوش مصنوعی: عزیز مصر یوسفی را نمیتواند به یاد بیاورد که در ترازو، لعل را به سنگ خارا تبدیل کند.
هوش مصنوعی: عندلیب به غنچهای توجه دارد که به خاطر حیا، بوی آن به لباسش نمیرسد.
هوش مصنوعی: اگر دیگران در گل و لای قدم گذاشتهاند، من افتادهام و پایم به سنگ سختی در کوی محبوب گیر کرده است.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت موی سیاه تو، آن قدر عشق و حسادت در دل دیگران ایجاد شده که حتی موهای سفید هم به جوانی درخشان و زیبا شدهاند.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و پاکی اشاره دارد که از دلنشینی و صفای وجود ناشی میشود. میگوید که اگرچه نشانههایی مانند غبار یا زنگار بر روی چیزهایی وجود داشته باشد، اما همچنان آن موج صفا و لطافتی که در دل وجود دارد، میتواند این زنگارها را پاک کند و دل را شاداب و زنده نگه دارد.
هوش مصنوعی: به حریف تیر چشمان دلربا و زیبای او تبدیل نمیشویی؛ صائب، از دلیری در تماشای این جادو پرهیز کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نظر ز دیده بدزدم چو بنگرم رویش
که دیده نیز نخواهم که بنگرد سویش
مرا به دیده درون خواب از کجا آید؟
که شب نماند به عالم ز پرتو رویش
ولی ز رویش اگر در جهان نماند شبی
[...]
بدان امید که ناگه ببینم آن رویش
به هر بهانه برم روزگار در کویش
ز شوق دیدن خالش کشیم ناله و آه
من شکسته چها می کشم ز هندویش
کشیده نیل بر ابرو ز بهر چشم بد او
[...]
مهی که زینت حسنست گرمی خویش
طپانچه بر رخ خورشید میزند رویش
چرنده را ز چرا باز میتواند داشت
نگاه دلکش ناوک گشای آهویش
هزار خنجر زهر آب داده نرگس او
[...]
ز دل برون نرود چشم آشنا رویش
سری به دامن مجنون نهاده آهویش
فکند از سر گردنکشان عالم خاک
کلاه عقل، تماشای طاق ابرویش
ز خواب حیرت، آیینه راکند بیدار
[...]
مباش در پی مردم چو چشم عیباندیش
چو کرم پیله فرو بر سری به خانه خویش
ز ننگ دیدن تو دست میزند بر سر
ترا خیال، که تسلیم میکند درویش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.