گنجور

 
۲۲۸۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۰۳

 

... به که برگرد دل خویش بگردد صایب

سفر کعبه کسی را که میسر نشود

صائب تبریزی
 
۲۲۸۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۱۱

 

تن حجاب سفر جان هوایی نشود

سیر شبنم گره از آبله پایی نشود ...

صائب تبریزی
 
۲۲۸۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۱۸

 

... در تماشای تو از کار دل خونشده ام

نه چنان رفت که دیگر ز سفر باز آید

زان خوشم با دل صد چاک که آن سرو روان ...

... شادی قافله مصر به گردش نرسد

هرکه را چون تو عزیزی ز سفر باز آید

نشود پیش شکر خنده من صبح سفید ...

... شبنم از چشمه خورشید اگر باز آید

سفر نکهت گل را نبود برگشتن

از دل رفته محال است خبر باز آید ...

صائب تبریزی
 
۲۲۸۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۲۳

 

به کف شعله اگر نقد شرر می آید

دل رم کرده ما هم ز سفر می آید

دست پیچیدن و دل بردن و پنهان گشتن ...

صائب تبریزی
 
۲۲۸۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۳۶

 

... جذبه ای از طرف کاهربا می باید

همه اسباب سفر کرده مهیا صایب

جنبش ابرویی از راهنما می باید

صائب تبریزی
 
۲۲۸۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۳۷

 

... تیر کج را ز کمان دور شدن رسوایی است

پای خوابیده ما را چه سفر می باید

عشق بیش از دهن خویش کند لقمه طلب ...

صائب تبریزی
 
۲۲۸۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۴۶

 

... بنمایید به جز آینه و آب کسی

که به دنبال سرم روز سفر می گرید

بر سر سوختگان گریه گرمی سر کن ...

صائب تبریزی
 
۲۲۸۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۷۱

 

... که بهر محو شدن تازیانه می طلبد

منم که بی خبرم در سفر ز منزل خویش

وگرنه تیر هوایی نشانه می طلبد ...

... خوش آن که حاجت ازین آستانه می طلبد

بس است از رگ جان تازیانه سفرش

دلی که بهر رمیدن بهانه می طلبد ...

صائب تبریزی
 
۲۲۸۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۷۶

 

دل از سفر ز بد و نیک باخبر گردد

به قدر آبله هر پای دیده ور گردد ...

صائب تبریزی
 
۲۲۹۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۰۱

 

... مدار چشم اقامت ز دولت دنیا

که آفتاب ملول از سفر نمی گردد

درین محیط که از صدق می گشاید لب ...

صائب تبریزی
 
۲۲۹۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۰۲

 

دل رمیده ملول از سفر نمی گردد

فتاد هرکه به این راه برنمی گردد ...

صائب تبریزی
 
۲۲۹۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۱۳

 

... ز عشق قسمت ما نیست غیر سینه چاک

کتان چه از سفر ماهتاب می آرد

در آن ریاض به بی حاصلی سمر شده ام ...

صائب تبریزی
 
۲۲۹۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۲۲

 

... مدار از گل خورشید دیده چشم حجاب

ز چشم آب سفر کرده کی حیا دارد

غبار سرمه چشم است پاک بینان را ...

صائب تبریزی
 
۲۲۹۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۲۷

 

... به طوف کعبه رسیدن گذشتن است از خود

خوشا کسی که سرو برگ این سفر دارد

به گرد چشم تو آب حیا نمی گردد ...

صائب تبریزی
 
۲۲۹۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۵۳

 

... چو گل کسی که درین باغ دامنی دارد

ز دوستان گرامی که می رود به سفر

که دل تهیه از خویش رفتنی دارد ...

صائب تبریزی
 
۲۲۹۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۷۲

 

سبکروی که ز سرپا نمی تواند کرد

سفر چو قطره به دریا نمی تواند کرد

ز بس که منفعل از کرده های خویشتن است ...

صائب تبریزی
 
۲۲۹۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۷۴

 

... چو مو سفید شد استادگی گرانجانی است

سفر به روشنی ماهتاب باید کرد

چو نافه صایب اگر خون کنند در جگرت ...

صائب تبریزی
 
۲۲۹۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۸۰

 

... نکرده آب دل خویش را چو شبنم گل

تهیه سفر آفتاب نتوان کرد

علاج غفلت خود کن که پای خواب آلود

سفر چو تنگ شود در رکاب نتوان کرد

کجا به سینه دل عاشقان قرار کند ...

صائب تبریزی
 
۲۲۹۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۸۲

 

تلاش بیخبری با شعور نتوان کرد

سفر ز خود به پر و بال مور نتوان کرد

خوشم به ضعف تن خود که همچو خط غبار ...

صائب تبریزی
 
۲۳۰۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۸۵

 

... اگر ز خویش برآیی به تازیانه وجد

سفر به عالم بی منتها توانی کرد

جمال کعبه ز سنگ نشان توانی دید ...

صائب تبریزی
 
 
۱
۱۱۳
۱۱۴
۱۱۵
۱۱۶
۱۱۷
۱۸۱