به کف شعله اگر نقد شرر میآید
دل رم کرده ما هم ز سفر میآید
دست پیچیدن و دل بردن و پنهان گشتن
هرچه میگویی از آن موی کمر میآید
چرخ را آه شرربار من از جا برداشت
دیگ کمحوصلگان زود به سر میآید
هست تا بر فلک از اختر سیار اثر
سنگ بر شیشه ارباب هنر میآید
ای خوشا عالم امید و برومندی او
نخل این باغ به یک روز به بر میآید
این نه دریاست، که از کاوش این سنگدلان
اشک تلخی است که از چشم گهر میآید
لاله دارد خبر از برق سکبسیر بهار
که نفس سوخته از خاک بدر میآید
صائب از سیر گلستان سخن میآیم
گل خورشید مرا کی به نظر میآید؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بازم از دیده در بار گهر میآید
لعلفام است مگر خون جگر میآید
تیر مژگان که زند ترک کمان ابروی من
پیش پیکان وِیَم سینه سپر میآید
هر زمانی که تصور کنم آن روی چو مه
[...]
دم آخر، که مرا عمر به سر میآید
گر تو آیی به سرم، عمر دگر میآید
گر نگریم جگر از درد تو خون میبندد
ور بگریم ز درون خون جگر میآید
منم آن کوه غم و درد، که سیلاب سرشک
[...]
سخنی کز دهن تنگ تو برمیآید
راز غیب است که از پرده به در میآید
از گلستان در و دیوار و ز آیینه قفاست
آنچه از حسن تو ما را به نظر میآید
آمد کار من و رشته تسبیح یکی است
[...]
اربعین آمد و اشکم ز بصر میآید
گوئیا زینب محزون ز سفر میآید
باز در کرب و بلا شیون و شینی برپاست
کز اسیران ره شام خبر میآید
جرس از سوز جگر نالدو گوید به ملا
[...]
خبر مقدم علی اصغر ز سفر می آید
لوحش الله که به همراه پدر می آید
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.