لاله از رشک رخت خون جگر می گرید
آتش از گرمی خوی تو شرر می گرید
حلقه زد تا خط شبرنگ به گرد رخ او
هاله چون حلقه ماتم به قمر می گرید
سنگ را گریه به جان سختی فرهاد آید
آن نه چشمه است که در کوه و کمر می گرید
بر تهیدستی خود پیش در سیرابش
سر به دامان صدف مانده گهر می گرید
نیستم شمع که یکرنگ بود گریه من
هر سر مو به تنم رنگ دگر می گرید
دیده گریه شناسی اگرت در سر هست
شمع بسیار به درد و به اثر می گرید
بنمایید به جز آینه و آب، کسی
که به دنبال سرم روز سفر می گرید
بر سر سوختگان گریه گرمی سر کن
شمع در ماتم پروانه شرر می گرید
شرمت آید که بری ابر بهاری را نام
گر ببینی تو که صائب چه قدر می گرید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با استفاده از تصاویری شاعرانه و نمادین از گریه و درد سخن میگوید. لاله از حسادت به زیبایی معشوق میگرید و آتش از حرارت وجود او شور میخورد. حلقهای که بر گرد چهره معشوق میچرخد، به حزن و ماتم شباهت دارد. شاعر به سختی و رنجی که گریه برای سنگ به ارمغان میآورد اشاره میکند و به احساس تنهایی و تهیدستی خود میپردازد. همچنین، او خود را شمعی میداند که رنگهای مختلفی از اندوه را احساس میکند. شاعر از دیدن درد و رنج دیگران نیز متاثر است و به اهمیت همدردی با سوختگان اشاره میکند. در نهایت، از کسی میخواهد که در کنار آینه و آب، درد و اندوه او را درک کند. این شعر به غم و اندوه عشق و زندگی میپردازد.
هوش مصنوعی: لاله به خاطر زیبایی چهره تو، خون دل میریزد و به همین دلیل اشک میریزد. آتش نیز به خاطر حرارت وجود تو به شدت میسوزد و شعلهور میشود.
هوش مصنوعی: او با زنجیری از نور و زیبایی به دور چهرهاش درخششی خاص ایجاد کرده که شبیه به هالهای از سوگواری و غم میباشد، گویا ماه (قمر) به خاطر زیبایی او میگرید.
هوش مصنوعی: فرهاد که دلش پر از درد و رنج است، به سنگ سخت هم نمیرسد و نمیتواند آن را به گریه وادارد؛ اینجا اشاره به این است که چشمهای که در دل کوه میغرد، نمیتواند به اندازهی درد و احساس او باشد.
هوش مصنوعی: او در حالی که از بیپولی خود ناراحتی دارد، به دریاچهای نگاه میکند که در آن صدفهایی وجود دارند و از دل صدفها جواهراتی بیرون آمده است. او به خاطر این وضعیت حسرت میخورد و اشک میریزد.
هوش مصنوعی: من شمع نیستم که همیشه یکرنگ بمانم; احساساتم مانند تارهای مویم، هر کدام رنگ و حالتی متفاوت دارند و به همین دلیل، همیشه در حال گریه کردن هستند.
هوش مصنوعی: اگر در دل تو گریهای برای دردها وجود دارد، انگار مانند شمعی است که به خاطر تأثیرات و آلامش بهطور مداوم میسوزد و میگرید.
هوش مصنوعی: کسی را به من نشان دهید که به جز آینه و آب، در روز سفر من اشک میریزد و به یاد من غمگین است.
هوش مصنوعی: بر روی کسانی که داغ دیدهاند، اشک بریز و برای آنها دعا کن. شمعی که در غم پروانه میسوزد، به نوعی گواهی است بر درد و رنجی که در دلها وجود دارد.
هوش مصنوعی: شرمندهاید از آنکه در فصل بهار ابرها را میبینید و دلتنگی صائب را متوجه نمیشوید، او چقدر از دیدن این زیباییها غمگین و گریان است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.