ز میپرستی خود لاله برنمیگردد
شب سیاه درونان سحر نمیگردد
دمید خط و دل سخت یار نرم نشد
ز دود، دیده، آیینه تر نمیگردد
دلیل راحت ملک عدم همین کافی است
که هرکه رفت به آن راه برنمیگردد
مدار چشم اقامت ز دولت دنیا
که آفتاب ملول از سفر نمیگردد
درین محیط که از صدق میگشاید لب؟
که چون دهان صدف پرگهر نمیگردد
ز شست صاف تو صیدی که میگشاید لب؟
کباب تا نشود باخبر نمیگردد
مکن ز چتر مرصع به بیکلاهان فخر
که پیش تیر حوادث سپر نمیگردد
درین ریاض به جز آب تیشه، نخل امید
ز هیچ آب دگر بارور نمیگردد
ز آفتاب دل ذره سرد شد صائب
دل من است که از یار برنمیگردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر با بیانی عمیق به موضوعات عشق، جدایی و عدم بازگشت به گذشته پرداخته است. او بیان میکند که به رغم تلاشها و دلتنگیها، انسانها نمیتوانند به گذشته برگردند یا از بعضی دردها رهایی یابند. در این مسیر، او به زیبایی و بیپناهی انسانها در برابر حوادث زندگی اشاره میکند و میگوید که دنیا و تجربیاتش، چون آفتاب، بر آنها بیتأثیر نیست. در نهایت این احساس سردی و جدایی را به دل خود نسبت میدهد و تأکید میکند که دل او همچنان در انتظار یار باقی مانده است.
هوش مصنوعی: شخصی که در عشق و شیدایی غرق شده، هرگز از حال و هوا و شادیهای خود بازنمیگردد. شبهای تاریک درون او هرگز به صبح و روشنی تبدیل نمیشود.
هوش مصنوعی: باد سرد و نازک یار نتوانست دل سخت را نرم کند؛ اشکها در چشمان نمیتوانند آیینه را پاک کنند.
هوش مصنوعی: دلیل آرامش و امنیت در زندگی دنیا این است که هر کسی که به سوی عدم و نیستی میرود، دیگر بازنمیگردد.
هوش مصنوعی: بهتر است به فکر تشکیل زندگی دائم در این دنیا نباشی، چرا که خورشید هرگز از سفر کردن خسته نمیشود و همواره در حال حرکت است.
هوش مصنوعی: در این فضا که از راستی و صداقت لب میگشاید، مثل این است که دهان صدفی پر از گوهر نمیشود. در واقع، اشاره به این است که اگر در محیطی حقیقت و صداقت وجود داشته باشد، باید انتظار داشته باشیم که چیزهای باارزش و درخشان به وجود بیاید.
هوش مصنوعی: از شست صاف تو میپرسم که آیا لب میگشایی؟ کباب وقتی که پخته نشود، کسی متوجه آن نمیشود.
هوش مصنوعی: به دیگران فخر نکن که در برابر بلاهایی که ممکن است به تو برسد، هیچ زینتی یا تزیینی نمیتواند تو را حفاظت کند.
هوش مصنوعی: در این باغ، تنها با آب اراده و تلاش میتوان نخل امید را سیراب کرد و بدون آن، هیچ منبع دیگری نمیتواند موجب باروری آن شود.
هوش مصنوعی: از تابش آفتاب، ذرهای سرد شده است، اما دل من همچنان به یار وفادار است و هرگز از او دور نمیشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلم ز هوای تو بر نمیگردد
هوای تو ز دلم زاستر نمیگردد
بدل مجوی که بر تو بدل نمیجویم
دگر مشو که غم تو دگر نمیگردد
اثر نماند ز من در غم تو این عجب است
[...]
دل رمیده ملول از سفر نمیگردد
فتاد هرکه به این راه برنمیگردد
شده است خشک چنان چشم من ز بیدردی
که از نظاره خورشید تر نمیگردد
مشو به سنگدلی غرّه ای کمانابرو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.