ز بیم خار خورد در لباس دایم خون
چو گل کسی که درین باغ دامنی دارد
ز دوستان گرامی که می رود به سفر؟
که دل تهیه از خویش رفتنی دارد
هزار عقد گهر را به نیم جو نخرد
دلی کز آبله هر گوشه خرمنی دارد
گذشتن از سر مطلب رساتر افتاده است
وگرنه کعبه مقصد رسیدنی دارد
شکوه عشق به زنجیر بسته است مرا
خوش آن که رخصت در خون تپیدنی دارد
صدای شهپر جبریل از صبا شنود
چو غنچه هر که دماغ شکفتنی دارد
به یک قرار دو شب نیست روشنایی ماه
خوش آن چراغ که از خویش روغنی دارد
دل شکسته عشاق می شود پامال
وگرنه کوچه زلفش دویدنی دارد
به فکر خویش نباشند صاحبان نظر
دلش دو نیم بود هرکه سوزنی دارد
ز یاد روی تو صائب درین خراب آباد
همیشه پیش نظر باغ و گلشنی دارد
ز عشق هرکه به دل داغ روشنی دارد
ازین خرابه به فردوس روزنی دارد
اگر به خلد رود روی بر قفا باشد
ز گوشه دل خود هر که مأمنی دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، شاعر به بیان احساسات و تجارب عاشقانه خود میپردازد. او از درد و رنجی که به خاطر عشق تحمل میکند، سخن میگوید و به یاد دوستانی که به سفر رفتهاند افسوس میخورد. او ارزش واقعی عشق را با تشبیه به گوهرهای نایاب نشان میدهد و بر این نکته تأکید میکند که محتوای عشق عمیقتر از ظاهر آن است.
شاعر همچنین به پیوند عاطفیاش با معشوق اشاره میکند و از آن میگوید که عشقش به زنجیر کشیده شده و نمیتواند آزادانه ابراز شود. او از غنچهای میگوید که تنها در صورت وجود شرایط مناسب میتواند شکوفا شود و به نور و روشنایی اشاره میکند که حاصل تلاش و کوشش است.
در نهایت، شاعر یادآور میشود که عشق و زیبایی همیشه در دل و خاطر افراد باقی میماند، حتی در سختترین شرایط. او بر این نکته تأکید دارد که اگر کسی به حقیقت عشق واقف باشد، میتواند چشماندازهایی از بهشت را در دل خود تجربه کند.
هوش مصنوعی: کسی که در باغ گل زندگی میکند و به خاطر ترس از خارها، دائماً در لباسش خون میریزد، نشان میدهد که به خاطر زیباییها و خوشیهای زندگی، ممکن است دچار درد و رنج شود.
هوش مصنوعی: از میان دوستان عزیز که به سفر میروند، آیا کسی هست که دلش نخواهد از خودش جدا شود و به این سفر برود؟
هوش مصنوعی: دلی که از درد و رنج زیاد رنج میبرد، در برابر تمام زیباییها و ارزشها ارزش کمتری قائل میشود و حتی نمیتواند چیزهای با ارزش را به راحتی بخرد.
هوش مصنوعی: عبارت بیانگر این است که فرارفتن از اصل موضوع و به راحتی از آن عبور کردن برای فرد آسانتر به نظر میرسد، اما در واقع کعبه یا هدف نهایی جایگاهی است که رسیدن به آن نیازمند تلاش و جدیت است.
هوش مصنوعی: عشق مانند زنجیری مرا به خود وابسته کرده است، اما خوشحالم که اجازه دارم در دریایی از احساسات عمیق غوطهور شوم.
هوش مصنوعی: هر کسی که شوق و آمادگی برای شکوفایی و تازگی دارد، صدای پرواز فرشته جبرئیل را از نسیم میشنود، همچون غنچهای که به سمت شکفتن میرود.
هوش مصنوعی: دو شب قرار نیست که نور ماه باشد، بلکه آن چراغی که از خود روغن دارد، زیبایی بیشتری دارد.
هوش مصنوعی: دلهای شکسته عاشقان به راحتی نادیده گرفته میشود، اما در واقع کوچهای که زلفهای او را در بر دارد، پر از زیبایی و شگفتی است.
هوش مصنوعی: افرادی که نظر دارند، در فکر خودشان نیستند. دل هر کس که حس دردی دارد، به دو نیم میشود.
هوش مصنوعی: در این وادی ویران همیشه به یاد چهرهات، زیبایی باغ و گلها را در نظر دارم.
هوش مصنوعی: هرکس که در دل خود عشق را بهروشنی حس کند، از این ویرانه بهشت را در دل دارد.
هوش مصنوعی: اگر به بهشت برود، در حالی که به عقب نگاه میکند، هر کسی که مکانی برای آرامش داشته باشد، از گوشه دل خود یاد میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درین بهار به گلزار رفتنی دارد
به پای بوی گل از خود گذشتنی دارد
کنون که نرگس شهلا گشود چشم از خواب
به چشم روشنی باغ رفتنی دارد
ز نوبهار برومند گردد امیدش
[...]
به بزم شیخ و برهمن نشستنی دارد
بساط مردم نادیده دیدنی دارد
غنیمت است که زنجیر سر بسر گوش است
سخن نگفتن مجنون شنیدنی دارد
ستمگران تغافل منش چه می دانند
[...]
نقابدار که آیین رهزنی دارد
جمال یوسفی و فر بهمنی دارد
وفای غیر گرش دلنشین شده ست چه غم
خوشم ز دوست که با دوست دشمنی دارد
چه ذوق رهروی آن را که خارخاری نیست
[...]
فریب کشمکش عقل دیدنی دارد
که میر قافله و ذوق رهزنی دارد
نشان راه ز عقل هزار حیله مپرس
بیا که عشق کمالی ز یک فنی دارد
فرنگ گرچه سخن با ستاره میگوید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.