دل از سفر ز بد و نیک باخبر گردد
به قدر آبله هر پای دیده ور گردد
ترا ز گرمروان آن زمان حساب کنند
که نقش پای تو گنجینه گهر گردد
ز شرم حسن محابا نمی کند عاشق
حجاب عشق مگر پرده نظر گردد
توانگری ندهد سود تنگ چشمان را
که حرص مور ز خرمن زیادتر گردد
اگر ز پای درآید نیفتد از پرگار
به گرد نقطه دل هرکه بیشتر گردد
ز روشنایی دل نفس گوشه گیر شده است
که دزد در شب مهتاب بیجگر گردد
طمع ز عمر سبکرو مدار خودداری
چگونه سیل ز دریا به کوه بر گردد؟
کجا رسد خبر دوستان به مشتاقی
که از رسیدن مکتوب بیخبر گردد
بس است زهد مرا بویی از شراب کهن
که خار خشک فروزان به یک شرر گردد
کشیده دار عنان نظر ز چهره یار
که این ورق به نسیم نگاه برگردد
چنین به جلوه درآیند اگر بلندقدان
فلک چو سبزه خوابیده پی سپر گردد
به روی تازه قناعت کن از ثمر صائب
که سرو و بید محال است بارور گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند عشق، زیبایی و تجربه انسانی میپردازد. شاعر اشاره میکند که دل انسان با سفر به خوبیهای زندگی آشنا میشود و با دیدن زیباییها، هوشیاری بیشتری پیدا میکند. همچنین، عشق بر اساس زیبایی و احساسات عمیق شکل میگیرد و انسان باید در برابر آن شرم و حیا را کنار بگذارد. در ادامه، به حرص و طمع اشاره میشود که هیچ سودی نخواهد داشت و انسان باید از زندگی ساده و قناعتآمیز لذت ببرد. شاعر همچنین به ارتباط با دوستان و تأثیر زیبایی و نگاه معشوق بر روح و جسم اشاره میکند و در نهایت به بوی خوش شراب کهن و تأثیرش بر زهد و روح انسان میپردازد.
هوش مصنوعی: دل آدمی از تجربههای خوب و بد در طول زندگی آگاه میشود، به اندازهای که هر بار که چیزی را مشاهده میکند، تأثیر آن را درک میکند.
هوش مصنوعی: به زودی برمیگردیم و زمانی میرسد که دیگران تو را به خاطر تأثیری که بر جای گذاشتهای، مورد توجه قرار خواهند داد و نام و نشانت مانند گنجینهای ارزشمند خواهد شد.
هوش مصنوعی: عاشق به خاطر زیبایی معشوق، از خجالت، از عشق خود پنهان نمیشود، مگر اینکه به خاطر دیدن او، حجاب و پردهای فراموش کند.
هوش مصنوعی: ثروت و دارایی نمیتواند به افراد تنگنظر منفعتی برساند، زیرا همانطور که مورچهای در میان خوشهها حرص میزند و به دنبال بیشتر از آنچه نیاز دارد میگردد، افراد تنگنظر نیز با حرص و ولعشان به دنبال چیزهای بیشتر میروند.
هوش مصنوعی: اگر کسی از اصول و قواعد خود خارج شود، دیگر نمیتواند به راحتی به مرکز و اساس خود بازگردد. هرچه بیشتر از مسیر اصلی خود دور شود، بازگشت به آن برایش دشوارتر خواهد شد.
هوش مصنوعی: از روشنی دل، نفس به تنهایی و سکوت پناه برده است؛ چرا که در شب روشن، دزد بدون ترس و دل و جرأت میشود.
هوش مصنوعی: به امید و آرزوی زندگی کوتاه و بیمعنا نباش. همچنان که آبشار نمیتواند از دریا به سمت کوه برگردد، نمیتوانی انتظار داشته باشی که عمر بیدلی و بیمحتوا به سوی بلندای بلندی برود.
هوش مصنوعی: کجا ممکن است خبر دوستان به کسی که به شدت دلتنگ است برسد، در حالی که او از رسیدن نامه حتی بیخبر بماند؟
هوش مصنوعی: دیگر بس است از این زهد و پارسایی، زیرا فقط یک عطر از شراب قدیمی کافی است تا شوق و دلخوشی در من شعلهور شود، به گونهای که حتی خارهای خشک هم با یک جرقه نوری زنده و شاداب شوند.
هوش مصنوعی: عنان نگاهت را به سوی چهره محبوب ببر، چرا که این لحظه ممکن است مانند ورقی که با نسیم جا به جا میشود، دگرگون شود.
هوش مصنوعی: اگر بلندیهای آسمان به زیبایی جلوهگری کنند، همانطور که سبزهها به خواب رفتهاند، در آن صورت زمین میشود سرپوشی برایشان.
هوش مصنوعی: به آنچه داری قانع باش و از آن لذت ببر، چرا که نمیتوان به درختی نامناسب انتظار میوهای خوشطعم داشت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چه می کنم ز دلی کو ز یار برگردد
روا بود که چنان دل ز دیده در گردد
مرا نباشد از آن دل که گر به جان آید
ز جورِ دوست بنالد ز عهد برگردد
دلم ز پایِ تو ای دوست بر نتابد سر
[...]
سرم فدات چو تیغ تو گرد سر گردد
دلم نماند که تیر ترا سپر گردد
بزن تو تیر که من آن سپر نمی خواهم
که دیده را ز رخت مانع نظر گردد
چو بر زمین گذری هیچ جانور نزید
[...]
کریم زاده چو مفلس شود در او پیوند
که شاخ گل چو تهی گشت بارور گردد
لئیم زاده چو منعم شود ازو بگریز
که مستراح چو پر گشت گنده تر گردد
ز می فروغ لب یار بیشتر گردد
ز آب، آتش یاقوت شعله ور گردد
چه غم ز زخم زبان است خاکساران را؟
به گرد باد خس و خار بال و پر گردد
تو چون به جلوه مستانه قد برافرازی
[...]
خوش آنکه دوستی از دوست باخبر گردد
هما به گرد سر مرغ نامه بر گردد
اگر نمی طلبد در حریم دیده ترا
سرشک بهر چه در چشمم این قدر گردد
تو چون خرام کنی، گر کسی دگر نبود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.