گنجور

 
۲۲۴۱

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۰ - چیستان بنام شمشیر و مدح اسپهبد مازندران

 

... دهر نیارد دگر شبه تورزم آزمای

چرخ نبیند دگر مثل تو صاحبقران

دست طبیعت نزد شق دهانرا شکاف ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۲۴۲

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۱ - در مدح خواجه رکن الدین صاعد

 

... هم ز تصویر نظیرت قاصر ادراک گمان

چرخ چون لاله بپیش حکم تو طلق الجبین

دهر چون سوسن شکر عدل تو رطب اللسان ...

... زانسوی امکان بصد فرسنگ کس ندهد نشان

خردی و با چرخ اعظم در بزرگی همقطار

طفلی و با پیر عقل از بد و فطرت تو أمان ...

... بدسگالتر از دستت همچو دستت خانمان

تا بتابد آفتاب از چرخ پیروزی بتاب

تا بماند آسمان در صدر بهروزی بمان

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۲۴۳

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۳ - در مدح حسام الدوله والدین اسپهبد ملک مازندران

 

... رگ هر یک بزیر نشترتو

چرخ سرگشته از قضازان گشت

که چرا خیمه زد برابر تو ...

... همه را مهره شد مششدر تو

گر بنام تو چرخ خطبه کند

سزد از شاخ سدره منبر تو ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۲۴۴

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۴ - در نکوهش روزگار

 

بنگرید این چرخ و استیلای او

بنگرید این دهر و این ابنای او ...

... نیست کس را در جهان پروای او

گرچه بودم پیش ازین از دور چرخ

همچنو سرگشته از ایذای او ...

... مهر یک ذره است از آثار او

چرخ یک قطره است از دریای او

ساخت دولت از پی دفع گزند ...

... شد مقیم درگه والای او

چرخرا یکروزه خرج جوداوست

حاصل من ذلک و منهای او ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۲۴۵

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۷ - در وصف قاضی القضاة رکن الدین

 

... آنکه دهرش منعم و ایام مفضل یافته

آنکه چرخش معدنجو و مکارم خوانده است

وانکه شرعش منبع فضل و فضایل یافته ...

... عقل او را در همه ابواب قدوة ساخته

چرخ او را در همه انواع کامل یافته

گاه وصف و نعت اخلاق و مکارم کاندروست ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۲۴۶

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۹ - قصیده

 

... مانند دیده ایست برو ماه و خورمژه

ای صاحبی که چرخ نبیند نظیر تو

بسیار اگر بر آرد گرد نظر مژه ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۲۴۷

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۰ - قصیده

 

ای چشم چرخ چون تو ندیده هنرنمای

چون تو نزاده مادر گردون گره گشای ...

... در طاعت تو دهر بخدمت غلام خوی

بر در گه تو چرخ بپویه لگام خای

کلک تو دوستانرا ماریست گنج بخش ...

... خاک سم سمند تو از سدره خاستست

تا تو تیای دیده کند چرخ سرمه سای

فتنه کنون در امن شکر خواب میکند ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۲۴۸

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۲ - در وصف بهار و مدح نظام الدین بوالعلای صاعد برادر رکن الدین

 

... آنکه در صدر سیادت نیست چون او خواجه

وانکه بر چرخ سعادت نیست چون او اختری

آنکه از شاخ کرم ناید چنو نو باوه ...

... مردم چشم سلاطین خواجه هر سروری

آنکه خرد از زاد و چرخ اعظم او را بنده

وانکه طفل از سال و عقل پیر او را چاکری ...

... خط ز نقطه حاصل آید لاشک از هر مسطری

اوست همچو نمر کز و چرخست همچو ندایره

لابد از مرکز پذیرد دایره هر چنبری ...

... ورنه هستی آفرینش بی تو همچون ابتری

چشم روشن کرد گردون از وجودت ورنه چرخ

بود ازینیک چشمه خورشید همچون اعوری ...

... مر عطارد را بسوزد چون سپندی ز اخگری

زیبد از چرخ کبودت حلقه چوگان نیل

زانکه نامد ز آفتابی مثل تو نیلوفری ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۲۴۹

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۴ - در مدح رکن الدین مسعود

 

... امام شرق رکن الدینکه سوی حضرتت دایم

خطاب انجم و چرخست مولانا و مولایی

اضافت با کف رادت ز گیتی گنج پردازی ...

... همه بر وفق حکم تو مسیر اختر و انجم

همه بر حسب رای تو مدار چرخ مینایی

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۲۵۰

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۵ - در وصف کاخ

 

... پیش خاک تو بروزی صد بار

چرخ بر خاک نهد پیشانی

ای بتحقیق مقام محمود ...

... هست بر درگهت بهر شرف

چرخ را آرزوی دربانی

داده ایام ترا منشوری ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۲۵۱

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۶ - در مدح قوام الدین ابوالفتوح

 

... خالی از حادثه کسلانی

چرخ دین را چو مه و پروینی

باغ جان را چو گل و ریحانی ...

... نیست در تو صفت جسمانی

چرخ تا پایه قدر تو ندید

بر نیاسود ز سرگردانی ...

... سر فیض و کرم یزدانی

چرخ از جاه تو شد با رفعت

ماه از روی تو شد نورانی ...

... کس نخیزد ز جهان چون تو که تو

هفت چرخی و چهار ارکانی

عالم بخشش را اقلیمی ...

... من چو مقبول تو گشتم پس ازین

چرخ با من نکند کشخانی

تا که از ناطقه پیدا گردد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۲۵۲

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در نعت رسول اکرم (ص)

 

... هم شرع خزیده در پناهت

ای چرخ کبود ژنده دلقی

در گردن پیر خانقاهت ...

... افلاک حریم بارگاهت

چرخ ارچه رفیع خاک پایت

عقل ار چه بزرگ طفل راهت ...

... ای خاشکدانت سقف ازرق

وی شادروانت چرخ اطلس

چون روح ز عیب ها منزه ...

... از بنگه تو کمینه شش طاق

این چرخ معلق مسدس

شد شهر روان بفر نامت ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۲۵۳

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - در مدح سلطان ملکشاه

 

... بر رایت تو آیت الله اکبرست

ای بر میان چرخ کمر از وفای تو

وی بر زبان خلق دعا و ثنای تو ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۲۵۴

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - در مدح ظهیرالدین و شکایت از روزگار

 

... چون نای هست یک دم و صد گونه ناله ام

شکلم چو نقطه آمد و چرخ چو دایره

بر من کشد خط از چه که نیکو مقاله ام

چرخ ارچه ذره ز جفا کم نمی کند

از وی گله مکن که کراهم نمی کند

افسوس دست من که به کیوان نمی رسد

آوخ که دور چرخ به پایان نمی رسد

بر من نماند هیچ ملالی و محنتی ...

... بر دستگاه پایه سلطان نمی رسد

بر من جفای چرخ فزون از حکایتست

دیرینه محنتست نه اول شکایتست

چرخ این کمان کین همه بر ما همی کشد

خورشید تیغ بر دل دانا همی کشد ...

... گردون قلم ز بهر چه بر ما همی کشد

هر تشنه که جوید ازین چرخ آبروی

بل شاخ آرزویش بسودا همی کشد

کاین چرخ خود برشته زرین آفتاب

از دلو ابر آب ز دریا همی کشد ...

... بر روی دهر از قلم تو نگارها

در گوش چرخ از سخنت گوشوارها

تا چو نه تویی ز پرده غیب آورد برون ...

... تا مادر زمانه بزاید چو تو پسر

ای بس که چشم چرخ کشد انتظارها

جایی که هست نظم تو سحر حلال چیست ...

... بختش ندیم باد و سعادت رفیق باد

چرخش مطیع باد و سپهرش غلام باد

باد او سخن سرای و فلک گشته مستمع ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۲۵۵

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۶ - در مدح صدر والاقدر

 

... ای آنکه روزگار چو تو نامور ندید

وی آنکه چشم چرخ چو تو پر هنر ندید

آیینه گون سپهر بچندین هزار چشم ...

... جز از برای خدمت تو دیده خرد

بر گوش چرخ حلقه و بر که کمر ندید

والله که روزگار شد از مثل تو عقیم

حقا که چشم چرخ نبیند چو تو کریم

ای درگه تو قبله هر مقبلی شده ...

... پای مخالفان تو در قید دام باد

چرخت مطیع باد و جهانت مرید باد

بختت ندیم باد و سپهرت غلام باد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۲۵۶

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۷ - در شکایت از روزگار

 

بازم ز دور چرخ جگر خون همیشود

کارم ز روزگار دگرگون همیشود ...

... این تیغ صبح بر دل من چون بلار کیست

وین تیر چرخ بر جگر من چون او کیست

گفتی که نیست صبرت اگر نه نکو شود ...

... ورمانده نیست مرگ مرا عذرخواه بس

ایچرخ سفله پرور خس یاردون نواز

تا کی خطا و چند دغا راستی بباز ...

... گر نیش در خلد بتو در حال جان دهد

دولت مجو گرت هنری هست زانکه چرخ

فضل و هنر ترا عوض آب و نان دهد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۲۵۷

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۸ - در مدح رکن الدین مسعود

 

... دل قلم بر صفحه جان میکشد

چرخ بر دوش از مه نو غاشیش

از بن سی و دو دندان میکشد ...

... چون دهان گل لبت پرخنده باد

گوش این چرخ صدف شکل تهی

از در الفاظ تو آکنده باد ...

... اینچنین عیدی ترا فرخنده باد

تا ز چرخ آید دورنگی روز و شب

روزگارت رام و چرخت بنده باد

یارب این صدر جهان منصور دار ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۲۵۸

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۹ - در مدح رکن الدین

 

... مرکب صبر مرا هر لحظه در زین آورد

چرخ از کف الخضیب انگشت حیرت بر دهان

پیش آن رخسار و آن دندان شیرین آورد ...

... عقل را از درج لفظت در و گوهر خاسته

از پی عطر مشام ساکنان قدس چرخ

از نقط های خط تو گوی عنبر خاسته ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۲۵۹

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۰ - در مدح سلطان ملکشاه سلجوقی

 

... آفتاب فلک از هیبت او

از بر چرخ بفرمان گذرد

کمترین بخشش او در عمری ...

... ایکه خورشید قفا خورده تست

خیمه چرخ سراپرده تست

لفظ تو قیمت شکر شکند ...

... کوهرا قهر تو از بن بکند

چرخ را خشم تو چنبر شکند

صفحه تیغ تو آبیست کزو ...

... زنگ کفر از رخ دین بزداید

چرخ صد چشم چو تو کم بیند

مادر دهر چو تو کم زاید ...

... باس تو پاس جهان میباید

چونصدف چرخ همه گوش شدست

تا که رای تو چه میفرماید ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۲۶۰

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۱ - در مدح رکن الدین

 

... آنکه مر او را مسلمست سیادت

هست محلش ز اوج چرخ فراتر

هست عطایش زابر و بحر زیادت

عقل ازو قاصرست وقت کفایت

چرخ ازو عاجزست گاه جلادت

ای دل پاک تو کرده علم بمونس ...

... بی کمر خدمت تو نیست میانی

در ره تو چرخ کیست حلقه بگوشی

بر در تو عقل کیست بسته دهانی

چون تو نخیزد بروزگار کریمی

چون تو نزاید ز چرخ پیر جوانی

از کرم تست تازه شاخ مروت ...

... هر چه زاسرار غیب هست نهانی

چرخ چو حزمت ندیده سخت رکابی

دهر چو عزمت ندیده گرم عنانی ...

... مرکب اقبال تو همیشه بزین باد

پایه قدرت فراز چرخ برین باد

در خم چوگان حکم تو همه ساله

حلقه چرخ کبود و گوی زمین باد

حاجت ها شد روا و مشکلها حل ...

... روی تو میمون و روی بخت تو گلگون

بر عدوی تو ز دور چرخ شبیخون

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
 
۱
۱۱۱
۱۱۲
۱۱۳
۱۱۴
۱۱۵
۴۹۲