دارم زعشق روی تو پیوسته ترمژه
وزخون دل زفرقت تو بارور مژه
پیوسته شد بهم همه مژگان من بخون
زینسان کسی نبیند پیوسته تر مژه
گوئی که رنگرز شده اند این دو چشم من
هردم کنند رنگ بخون جگر مژه
از آب چشم من که جهانی فرو گرفت
هم دیده بر خطاست هم اندر خطر مژه
از من قرار و خواب ربوده شد آنچنانک
برهم نمیزنم همه شب تا سحر مژه
پیرامن دو چشم من اینک نظاره کن
صد دسته خون سوخته برطرف هر مژه
ازبسکه گشت بر مژه ام خون دیده جمع
کردم غلط که سیخ کبابست هر مژه
این حیف بین که میرود اندر جهان عشق
جرم از دودیده آمد و بیداد بر مژه
از جور یار و قصه احداث روزگار
در غصه که بینم ازین مختصر مژه
وقتست اگر کنم گله نزدیک سروری
کز فخر خاک پایش روید بسر مژه
دستور عصر و خواجه آفاق شمس دین
کز نور راش تیره شود سر بسر مژه
صاحبقران عصر محمد که رای او
مانند دیده ایست برو ماه و خورمژه
ای صاحبی که چرخ نبیند نظیر تو
بسیار اگر بر آرد گرد نظر مژه
باریک بین چنان شده ام در مدیح تو
کز دست من همی جهد اندر نظر مژه
از گریه چشم حاسد تو کرته بدوخت
کش ابره خون دیده شد و آسترمژه
هرک او خلاف دوستی اندر تو بنگرد
بر دیده اش آورد ز پی کین حشرمژه
اندر تموز گرم ز سردی حسود را
هنگام گریه گردد همچون شمر مژه
دشمن زیان نکرد گه اشک ریختن
میریخت سیم تا که شدش همچو زرمژه
در دیده مخالف نوک سنان تو
اندر جهد چنانکه ندارد خبر مژه
گردر کمان و هم نهی تیر امتحان
وقت نهیب آوری اندر نظر مژه
از چشم دشمنت بگه فرصت گشاد
زان سوی سر کند بتراجع گذر مژه
تا در جهان شیوه گری نیکوان زنند
از بهر صید دلها بر یکدیگر مژه
صید همای دولت تو باد نیکوئی
در چشم عدل و داد و بروزیب و فرمژه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و چشمانی که به خاطر فراق محبوب، از اشک و خون پر شدهاند، میپردازد. شاعر به توصیف حالتی از درد و غم ناشی از جدایی معشوق میپردازد، به طوری که چشمها و مژهها مانند رنگرزهایی شدهاند که با خون دل رنگین شدهاند. او از بیقراری و بیخوابی ناشی از این عشق صحبت میکند و به تأثیر منفی جدایی و سختیهایی اشاره میکند که عشق در زندگی اش ایجاد کرده است. شاعر همچنین به مظلومیت عشق و چالشهای آن در برابر حسودان و دشمنان اشاره میکند و در نهایت، آرزو دارد که روزی عشق و عدالت در دنیا حاکم شود.
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق تو همیشه در حال خروش و بیتابی هستم و اشکهای من از دوری تو پرورده شدهاند.
هوش مصنوعی: همه مژههای من به هم متصل شدهاند و مانند این است که هیچکس نمیتواند پیوستگی بیشتری از این را مشاهده کند.
هوش مصنوعی: چشمهای من به طور مداوم پر از اشک و غماند، انگار که رنگرز شدهاند و همواره رنگشان به خون دل تغییر میکند.
هوش مصنوعی: از چشمان من آبی جاری شده که دنیا را تحت تاثیر قرار داده است. هم خودم در اشتباه هستم و هم در خطر مژههایم قرار دارم.
هوش مصنوعی: از من آرامش و خواب گرفته شده به طوری که هر شب تا سحر چشمانم را نمیبندم.
هوش مصنوعی: به دور چشمهای من نگاه کن؛ در زیر هر مژه، صد دسته از خونهای سوخته و دلشکسته دیده میشود.
هوش مصنوعی: چنان زیاد برآمدن اشک بر پلکهای من مایهی جمع شدن خون شده است که هر مژهام به شدت به سیخ کباب شبیه شده است.
هوش مصنوعی: در این دنیا، عشق به جایی میرود که تنها از طریق دیدن و بیعدالتی به وجود آمده است. این موضوع بسیار تأسفبار است.
هوش مصنوعی: از ناراحتی و ظلمی که از طرف معشوق میبینم و داستان زندگیام که فقط غم و اندوه است، متوجه میشوم که چقدر دلم پر از غصه است و با یک نگاه به دور و برم، همهچیز را به اختصار درک میکنم.
هوش مصنوعی: اگر زمانش برسد، با دلتنگی نزد کسی میروم که از افتخار خاک پایش، بر مژههایش میرزند.
هوش مصنوعی: دستور عصر و فرمانروای جهانی، شمس دین، باعث میشود که نور راش (اشاره به نور الهی یا حقیقت) تمام زوایا و حتی مژهها را روشن کند و تاریکی را از بین ببرد.
هوش مصنوعی: صاحب زمانه پیامبر محمد، که نظر او مانند چشمی است که به همه چیز مینگرد، به مانند ماه و ستاره کوچک در آسمان میدرخشد.
هوش مصنوعی: ای کسی که هیچ کس مانند تو را نمیبیند، حتی اگر هزاران چشم به تو بنگرد.
هوش مصنوعی: من به قدری در ستایش تو دقیق و عمیق شدهام که حتی از چشمم هم به تماشای تو مینگرم و آنقدر غرق در توام که انگار از خودم نیز دور شدهام.
هوش مصنوعی: چشم حسود تو آنقدر گریه کرده که مثل دوختن یک پارچه، ابرهای اشک را به هم وصل کرده و جهان را پر از خون کرده است.
هوش مصنوعی: هر کس که در تو به دوستی نگاه نکند و از کین تو را ببیند، در چشمش شایستهٔ ننگ و سرزنش خواهی بود.
هوش مصنوعی: در گرمای تابستان، حسود به خاطر سردی دلش، وقتی که میخواهد گریه کند، مانند شمر شکایت میکند و مژهاش میریزد.
هوش مصنوعی: دشمن بر او آسیب نرساند، هنگامی که او اشک میریخت، این اشک مانند نقره بود تا اینکه او به حالتی شبیه به زهرجامه در آمد.
هوش مصنوعی: در چشم دشمن، تیغهای تو همچون گلولههایی است که مژهها از آن بیخبرند و بیخبر از تلاش و کوشش آنها هستند.
هوش مصنوعی: چشم تو مانند تیری است که در کمان نشسته و آماده است تا در زمان مناسب به هدف خود برسد. وقتی که زمان برای عمل فرا برسد، این تیر با قدرت و دقت به سوی مقصودش پرتاب خواهد شد.
هوش مصنوعی: از نگاه دشمن، فرصت به دست میآید و او با خیالی آسوده و بیتوجهی از کنار زیباییها عبور میکند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در دنیا، خوبان با زیباییهای خود دلها را صید میکنند، بر یکدیگر چشمک میزنند.
هوش مصنوعی: موفقیت و خوشبختی تو در سایه عدالت و انصاف، به مانند صید زیبایی است که در نگاه همیشه خوشایند میماند و در فضایی دلنشین و زیبا تجربه میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.