شمارهٔ ۱ - قطعه: شنیدم پشهئی بر پشت پیلی - نشست و خواست برخیزد دگر بار
شمارهٔ ۲ - قطعه در تعریف شاعر نامی شیرینسخن صائب: در خواب گشت صائب ظاهر بچشم جانم - با طلعتی که وصفش گفتن نمیتوانم
شمارهٔ ۳ - قطعه: غنی را بین که از مال فقیران - چسان پر میکند گنج زرخویش
شمارهٔ ۴ - قطعه در تعریف و توصیف بزرگان عرفان و ادب: هست عرفان و ادب ملکی که در آنمولوی - بر فراز تخت عزت پادشاهی میکند
شمارهٔ ۵ - قطعه: شنیدهام که شبانی بگوسفندان گفت - که از حراست من بر شما چه منتهاست
شمارهٔ ۷ - قطعه: چند گوئی کنم انفاق اگر یابم مال - ای سخی طبع که دستت تهی از مال بود
شمارهٔ ۸ - قطعه: هرجا که بپاست طرفه کاخی مردم - پرسند ز یکدگر که این منزل کیست
شمارهٔ ۹ - قطعه: توان بچار صفت بود مفتخر کان چار - چو کیمیا و چو عنقا بود ز کیمیابی
شمارهٔ ۱۰ - قطعه: ز تبدیل خزانی و بهاری - فزاید عاقلان را هوشیاری
شمارهٔ ۱۱ - قطعه: شنیدم که هارون به بهلول گفت - ز دنیا گذشتی و این نادر است
شمارهٔ ۱۲ - قطعه: چو باید عاقبت رفتن ز دنیا - به دنیا دل نبندد مرد دانا
شمارهٔ ۱۳ - قطعه: اگر دانائی اندر کار باشد - کمال مرد در نطق و بیانست
شمارهٔ ۱۴ - قطعه: راستی آنچه تصور رود از بهر بشر - هیچ ز اخلاق نکو نیست بعالم بهتر
شمارهٔ ۱۵ - قطعه ذیل بجهه تمثال مبارک حضرت قطب العارفین: بیا تمثال قطب عارفان بین - ز چشم سرمبین از چشم جان بین
شمارهٔ ۱۶ - قطعه: جناب خواجه محیت حقش بیامرزد - ببین چه گوهر ذیقیمتی ز دنیا رفت
شمارهٔ ۱۷ - قطعه: هرچه در عالم خرابی رخ دهد - چون به بینی از نفاق است از نفاق
شمارهٔ ۱۸ - قطعه: پرورد بهر خدمت خلق آنکه خویش را - حاصل رضای حضرت پروردگار کرد
شمارهٔ ۲۰ - قطعه: دهان بسته قفس و اندر آن سخن مرغیست - که پرگشوده و دارد همی سر پرواز
شمارهٔ ۲۲ - قطعه: اگر نه نفس محیلت مطیع فرمانست - چه سود از اینکه جهانی بود بفرمانت
شمارهٔ ۲۳ - قطعه: شنیدم که از مال داری لئیم - یکی بینوا خواست چندین درم
شمارهٔ ۲۴ - قطعه: جبرئیل آمد بامر حضرت پروردگار - ذوالفقار آورد بهر حیدر دلدل سوار
شمارهٔ ۲۵ - قطعه: یک بنده تمام عمر خود را - ره با قدم غنای پوید
شمارهٔ ۲۶ - قطعه: این قدر ای توانگر مفشارنای مسکین - میترس از آنکه زین نای ناگه نوا برآید
شمارهٔ ۲۷ - قطعه: بر این سرا چه فانی مبند دل زنهار - که پل برای عبور است نی برای قرار
شمارهٔ ۲۸ - قطعه: مبر رشک بر آنکه او را ملک - پیامتحان کرد روزی بلند
شمارهٔ ۲۹ - قطعه: این شنیدی که نکته پردازی - پی تحقیق با ظریفی گفت
شمارهٔ ۳۰ - قطعه: بود قرآن کتابی پای تا سر - کلام ایزد علام ذوالمن
شمارهٔ ۳۱ - قطعه: دریغ کان هنر اوستاد ما شیدا - که در فضائل او عقل مات و حیرانست
شمارهٔ ۳۲ - قطعه: یکی را گه و بی گه اندر سرای - بسرقت همی رفت مال و منال
شمارهٔ ۳۳ - قطعه: اگر بکار تو افتد گره ز بازی چرخ - غمین مشو که گشایش ز بعد بستگی است
شمارهٔ ۳۴ - قطعه: حرمت دهقان بود لازم اگرچه بنده را - آنکه جانش میدهد البته نانش میدهد
شمارهٔ ۳۵ - قطعه: گهی بفقر شویامتحان گهی به غنا - در این دو مرحله بیم زوال ایمانست
شمارهٔ ۳۶ - قطعه: به هر چیز مهرت فزونتر بود - همان را پرستش کنی هرچه هست
شمارهٔ ۳۷ - قطعه: آنکوست به شط چو بط شناور - وانکس که بدست و پای غرق است
شمارهٔ ۳۸ - قطعه: عمارتی که بنا کرد خواجه همچو بهشت - ز کف بهشت و مکان در دل مغاک گرفت
شمارهٔ ۳۹ - قطعه: همیشه رسم جهانست اینکه نعمت را - قدر دهد بتو آنکه قضاش برباید
شمارهٔ ۴۰ - قطعه: هست ثابت که اهل عرفان نیست - هرکه ثابت به عهد و پیمان نیست
شمارهٔ ۴۱ - قطعه: ای همه باد و خاک و آتش و آب - چه عجبگر تو را تعب باشد
شمارهٔ ۴۲ - قطعه: خون که افسرد چه نفعش ز عناب رسد - تشنه چو نمرد چه حاصل که بدو آبرسد
شمارهٔ ۴۳ - قطعه: گر ندانی چیست تمثال حرام اندوختن - بایدت از شغل شماعی مثال آموختن
شمارهٔ ۴۴ - قطعه: گنج منست نیروی من بهر کسب و کار - بر گنج پادشاه دهد مایه گنج من
شمارهٔ ۴۵ - قطعه: هزار شکر که هرچند خامه فرسودم - دهان به مدح و به ذم کسی نیالودم
شمارهٔ ۴۶ - قطعه: مرا صغیر تخلص بجا بود که سه چیز - مراد دارم و هستم از این تخلص شاد
شمارهٔ ۴۷ - قطعه: پرسید سائلی ز من آن آب خشگ چیست - کز چشمه کشت جاری و آن چشمه تر نکرد