گنجور

 
صغیر اصفهانی

هزار شکر که هرچند خامه فرسودم

دهان به مدح و به ذم کسی نیالودم

مرا نبود طمع خلق را کرم زین رو

من از معاملهٔ هجو و مدح آسودم

به هیچ قیمت نفروختم جواهر خویش

به کس برای صلت هیچ مدح نسرودم

خلاف آنکه بانده زید ز طالع بد

من از مساعدت بخت خویش خوشنودم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode