گنجور

 
صغیر اصفهانی

یک بنده تمام عمر خود را

ره با قدم غنای پوید

وز خالق و خلق بهر‌ام ساک

پیوسته ره فرار جوید

یک بنده ز فرط احتیاجات

در هر نفسی خدای گوید

زین فقر و غنا به گلشن دهر

بر گو که گل مراد بوید

چون در گذرند آب رحمت

از روی چه کس غبار شوید

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode