وه که جدا نمیشود نقش تو از خیال من
تا چه شود به عاقبت در طلب تو حال من
ناله زیر و زار من زارتر است هر زمان
بس که به هجر میدهد عشق تو گوشمال من
نور ستارگان ستد روی چو آفتاب تو
دست نمای خلق شد قامت چون هلال من
پرتو نور روی تو هر نفسی به هر کسی
میرسد و نمیرسد نوبت اتصال من
خاطر تو به خون من رغبت اگر چنین کند
هم به مراد دل رسد خاطر بدسگال من
برگذری و ننگری بازنگر که بگذرد
فقر من و غنای تو جور تو و احتمال من
چرخ شنید نالهام گفت منال سعدیا
کآه تو تیره میکند آینه جمال من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس عمیق محبت و دلتنگی شاعر نسبت به معشوق اشاره دارد. شاعر میگوید که هیچگاه نمیتواند از فکر و خیال معشوق خود جدا شود و همیشه در جستجوی اوست. نالههای او از دوری معشوق هر روز بیشتر میشود و عشقش، او را در درد و رنج نگه میدارد. زیبایی و نور معشوقش مانند آفتابی است که بر زندگیاش تأثیر میگذارد. شاعر به این موضوع میپردازد که همیشه امیدوار است به وصال معشوق برسد، اما در عوض تنها احساس فقر و ناامیدی میکند. نهایتاً، او از چرخ فلک میخواهد که نالههایش را بشنود و بداند که این درد و احساساتش بر روی زیبایی و جمالش تأثیر منفی گذاشته است.
هوش مصنوعی: نقش تو از ذهن و خیال من جدا نمیشود و نمیدانم در نهایت جستجو برای تو، حال من به کجا خواهد کشید.
هوش مصنوعی: ناله و زاری من در هر لحظه، به خاطر دوری تو بیشتر میشود، چون عشق تو به من درس عبرت میدهد.
هوش مصنوعی: نور ستارگان از چهرهات مانند نور آفتاب میدرخشد و به خاطر زیباییات، مانند هلال ماه به نظر میرسی.
هوش مصنوعی: نور صورت تو به هر کسی میتابد و بر آنها تأثیر میگذارد، اما من همچنان در انتظار فرصتی هستم تا به تو وصل شوم.
هوش مصنوعی: اگر دل تو به خاطر من اینقدر مشتاق باشد، حتی اگر این احساس باعث آزار من شود، باز هم به خواسته قلبیام میرسم.
هوش مصنوعی: بگذری و به من توجهی نکنی، اما باید بدانم که فقر من و ثروت تو، ظلم تو و امید من، به زودی سپری خواهند شد.
هوش مصنوعی: چرخ، صدای نالهام را شنید و گفت: ای سعدی، دیگر ناله نکن، زیرا آه و اندوه تو باعث میشود که زیبایی من هم تحت تأثیر قرار بگیرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ای رخ جان فزای تو گشته خجسته فال من
باز نمای رخ، که شد بی تو تباه حال من
ناز مکن، که میکند جان من آرزوی تو
عشوه مده، که میدهد هجر تو گوشمال من
رفت دل و نمیرود آرزوی تو از دلم
[...]
ایکه بجاه و منزلت ره نبرد خیال من
از خم زلف مو بمو باز بپرس حال من
ناله زیر و بم کشم تا که رسد بگوش تو
تا که چو چنگ میدهد زلف تو گوشمال من
عید کنند خلق اگر در مه روزه از هلال
[...]
تا سر تو جدا ز تن سر به بدن وبال من
بعد تو انتصاب جان موجب انفعال من
یاد تو از روان من نام تو از مقال من
ذکر تو از زبان من فکر تو از خیال من
سوخت ز آتش غم هجر تو پر و بال من
چون شب تار روز من هفته و ماه و سال من
نقش تو در ضمیر من مونس لایزال من
ذکر تو از زبان من فکر تو از خیال من
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۴۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.