منم آن نهال بی بر که زعشق برگرفتم
چه غم ار چه نخل سینا همه بر شرر گرفتم
بخدنگ غمزه دیدم نظر بخست بستی
بجهان به هر چه جز تست در نظر گرفتم
بهوای عشق و خاک در میکده مقیمم
چه عجب کز آب و آتش بجهان اثر گرفتم
زرموز عشق صادق چه عجب کنی حکیما
که بجذبه محبت پسر از پدر گرفتم
تو عزیز مصر حسنی و مراست دیده بر تو
هم اگر چه پیر کنعان همه را پسر گرفتم
غم تو خریده بر جان و نثار کردمت سر
نه که داده یوسف از دست و بهاش زر گرفتم
بجز از مدیح حیدر نزدم رقم بدفتر
چه عجب کنی که آفاق بشعر تر گرفتم
زسگان کویش آشفته قلاده وام کردم
که زیمن او زقیصر کله و کمر گرفتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می وصل دادم از کف غم دردسر گرفتم
تب هجر زد شبیخون ره چشم تر گرفتم
به دل شراره افشان قدر شرر گرفتم
همه تن ز آتش دل چو چنار در گرفتم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.